fastescobanner

آدرس اشتباه مبادله پس از قرارداد

[ad_1]

آیا شکست مذاکرات هسته ای و افزایش تحریم ها به نفع بورس خواهد بود؟ سوالی که برخی به آن پاسخ مثبت می دهند و برخی دیگر با ارائه استدلالی اساسی به این نوع چرندیات می نگرند و معتقدند در صورت شکست مذاکرات برای مدتی سود اسمی شرکت های بورسی افزایش می یابد; اما در بلندمدت، تایید تاثیر معکوس بر بازار سهام خواهد داشت.

پست برگزیده: چگونه از تبخیر شدن شیشه خودرو در زمستان جلوگیری کنیم؟

به گزارش دنیای اقتصاد، زندگی در فضای مذاکرات هسته ای برای احیای بورژوازی بار دیگر به گمانه زنی درباره وضعیت پس از قرارداد بورس و سهامداران آن در راس گفت و گوی فعالان بازار در فضای مجازی قرار گرفته است. . این در حالی است که برخی از مزایای بورس ناشی از افزایش تحریم ها و وخامت اوضاع اقتصادی کشور صحبت می کنند و برخی نیز با استدلال های اساسی به این نوع غیرقانونی بودن اشاره می کنند. اما شاید دقیق ترین تحلیلی که کارشناسان بورس اوراق بهادار تکرار می کنند این باشد که در صورت شکست مذاکرات هسته ای، ممکن است شاهد افزایش سود اسمی شرکت های بورسی و در نتیجه افزایش قیمت سهام، اما در میان مدت و بلندمدت، تاییدیه باشیم. تضعیف می شود، اقتصاد و شرکت های تولیدی شرایط نامطلوبی را برای بورس ایجاد می کند. شرایطی که نه تنها جهش اولیه قیمت ها را جبران می کند، بلکه زیان های چند جانبه ای را به اقتصاد، بازارهای سهام، سهامداران و بورس وارد می کند.

آدرس اشتباه را تحلیل کنید

نقش بورس در اقتصاد چیست؟ بازاری مثل بورس تهران چه ربطی به کل اقتصاد ایران دارد؟ آیا کاهش شاخص های مالی به نفع بورسیه است؟ این و سوالاتی از این دست در طول سالیان متمادی بارها در محافل مختلف مطرح شده و پاسخ های متفاوتی به آنها داده شده است. با این حال، در این زمینه اجماع زیادی وجود دارد و مزایای مختلفی در این زمینه وجود دارد که اگر فردی مهارت یا دانش لازم را در زمینه مالی و اقتصادی نداشته باشد، برخی از افراد در این آشفته بازار می توانند پاسخ درستی دریافت کنند. همین پیچیدگی و ابهام است که سالهاست و حتی اکنون نیز باعث ایجاد چنین سوالاتی شده و گاه در فضای مجازی یا حاشیه اخبار جنجال به پا می کند.

در مورد اخیر گفته شده که «شکست مذاکرات وین و اعلام خروج ایران از مذاکرات» می تواند روند (مثبت) بورس را تغییر دهد و وضعیت بازار سرمایه را تغییر دهد. اگرچه نویسنده در ادامه تأیید می‌کند که چنین انتخابی از سوی سیاست‌گذار غیرواقعی است، اما خود او از نکته مهم‌تر که نادرست بودن این گفته است آگاه نیست. با این حال، به گفته بسیاری از کارشناسان، چنین نظری اساساً اشتباه است. اگرچه بازار سرمایه سال‌هاست با اقتصاد مرتبط بوده است، اما ماهیت یا زمان وقوع یک رویداد را نباید به ماهیت بازار یا بدتر از آن به عنوان یک قانون کلی برای این بازارها نسبت داد. در نظر گرفته شده. این در حالی است که در سال های اخیر این اتفاق افتاده است. اکنون بسیاری به اشتباه بر این باورند که بورس تحت هر شرایطی یک بازار تورمی است و اگر تورم در ایران کاهش یابد، نمی‌تواند بازدهی لازم برای حفظ جذابیت خود را تامین کند. با این حال، بورس اساساً بازاری است که تنها در شرایط اقتصاد می تواند دوام بیاورد و نه فقط تورم، بلکه هر عامل دیگری که مانع ادامه بورس شود و عرصه را بر شرکت ها تنگ کند. عمل کند. خواهد بود. بنابراین تورم لزوماً منجر به افزایش قیمت سهام در بازار سهام نمی شود، زیرا تورم عاملی است که فعالیت شرکت ها به ویژه سرمایه در گردش آنها را تهدید می کند. بنابراین، در این سناریو، افزایش سطح طبیعی قیمت‌ها باعث رکود و تورم می‌شود و کل اقتصاد و در عوض بازار سهام سقوط می‌کند.

توضیح چنین رابطه ای با این واقعیت تبیین می شود که شکست مذاکرات در چنین شرایطی کشور را با عواملی مانند کاهش ارزش پول ملی و صفر شدن سرمایه گذاری خالص طی سال های گذشته نه تنها در سمت بورس بلکه مواجه کرده است. بیشتر اوقات ابتدا تمام سرمایه گذاران بازار را به شدت تأیید می کند. این باعث آسیب به سهام می شود. بنابراین ریسک در بورس افزایش می‌یابد که منجر به افزایش نرخ ارز و متعاقب آن افزایش تورم می‌شود و از این پس به بازار سهام آسیب می‌زند.

زیر پوست خطر

اما در کوتاه مدت چرا باید در نهایت به سود اسمی شرکت هایی که به نفع بورس هستند ضربه بخورد؟ برای پاسخ به این سوال باید به دو نکته مهم توجه کرد: افزایش نرخ تورم در بورس اوراق بهادار تهران که از سال 1376 آغاز شد و تا نیمه اول سال 1378 ادامه داشت، در زمانی رخ داد که اثرات سرکوب قیمت ارز در سال‌های اخیر به وقوع پیوست. بر قدرت خرید جامعه ایران بوده است، یک بخش عمدتاً با کاهش قیمت کالاهای خارجی توانسته تقویت شود. در این شرایط هر دلاری که در اقتصاد ایران وجود داشت بیشتر از موجودی اقتصاد برای خرید قابل خرید بود. در نتیجه در سال های 97 تا 99 تحت هر شرایطی عده ای توانستند پولی که در اختیار داشتند را به دارایی تبدیل کنند و تقاضا برای بسیاری از املاک و حتی کالاهای مصرفی را بالا نگه دارند. آنچه گفته شد، پس از گذشت 4 سال و رسیدن دلار از 30 هزار تومان به 30 هزار تومان، در عمل قدرت چندانی در اقتصاد برای تقویت تقاضا باقی نمی ماند. در نتیجه افزایش تورم، تغییرات منفی در فروش مانع از انطباق سود شرکت ها با کاهش ارزش پول ملی می شود.

از سوی دیگر، افزایش انتظاری تورم در شرایط کنونی که دولت با کسری بودجه بالایی مواجه است و صرف توقف مذاکرات هسته ای زمینه را برای افزایش بیشتر قیمت ملک فراهم کرده است، می تواند به قیمت ارز فشار بیاورد و در نهایت منجر به تورم. همانطور که قبلا ذکر شد، این امر بر سرمایه در گردش شرکت ها فشار وارد می کند یا هزینه های مالی آنها را افزایش می دهد و سود را کاهش می دهد. در حالت دوم به دلیل کمبود سرمایه در گردش مورد نیاز، در نهایت تولید آنها مختل می شود. هر دوی این عوامل می تواند به طور جدی شرکت را تهدید کند، از جمله فروش داخلی. اما وجود درآمدهای ارزی شاید بتواند بخشی از مشکلات ذکر شده را برای سرمایه در گردش شرکت های دلاری در بازار حل کند. اما آیا مشکل برای شرکت های دلاری به این سادگی است؟ بررسی عملکرد شرکت‌های دلاری (که صورت‌های مالی آنها همبستگی بالایی با ارزش ارز دارد) نشان می‌دهد که بسیاری از آنها پول خود را در سطح جهانی قیمت‌گذاری می‌کنند اما آن را در بازار داخلی می‌فروشند. در نتیجه بسیاری از آنها در نهایت به تقاضای داخلی روی می آورند. بنابراین می توان گفت با توجه به توضیحات ارائه شده، تورم برای نشانه ها نیز می تواند سنگی به جای چتر نجات باشد که آنها را از سود احتمالی (نه اسمی) خود باز می دارد. تصویب، هزینه تراکنش های مالی و بانکی را نیز افزایش می دهد و با تاثیر بر تورم، هزینه های دستمزد این شرکت ها را نیز افزایش می دهد و شاید برخی از مشکلات مربوط به کمبود برق و گاز در صنایع، مربوط به تصویب باشد. در بخش درآمد نیز بازارهای هدف صادراتی برای شرکت‌های ارزی محدودتر خواهد بود، بنابراین هم در هزینه و هم در درآمد شرکت‌های بورسی با مشکل مواجه می‌شوند و در نتیجه شاهد کاهش سود واقعی خواهند بود. .

رابطه علی با همبستگی

در ارائه چنین تحلیل نادرستی نکات مهمی وجود دارد که کار را هم برای گوینده و هم برای افرادی که با این تحلیل مواجه هستند مشکل می کند. اولین عامل این است که ردپای اخیر سال های اخیر هیچ مدرکی دال بر ارتباط بین تورم و قیمت ها ارائه نمی دهد. با این حال، همانطور که قبلا توضیح داده شد، همبستگی بین این دو متغیر به مراتب بیشتر است. این مهم ترین عامل شکل دادن به تعصب موجود است. سایر عوامل ممکن است در طول زمان تغییر یا تغییر کنند. دلیل آن این است که علیت پایدار است و قابل تغییر نیست. به عنوان مثال، تورم به عنوان یک رویداد پولی، همیشه عامل افزایش نقدینگی است، در حالی که شرایط دیگر ممکن است باعث تغییر تورم شود. همانطور که در ابتدای این گزارش توضیح داده شد، دلیلی برای ادامه همبستگی بین تورم و رشد بازار سهام وجود ندارد، زیرا ارزش شرکت‌ها در صورت حرکت از وضعیت فعلی به شرایط دشوارتر ممکن است به شدت کاهش یابد.

بر این اساس، اگر بخواهیم تصویر دقیق تری از وضعیت موجود ترسیم کنیم، باید بگوییم که هر بار که بورس به دلیل تورم گران می شود، بازار سرمایه امسال باید با رالی قابل قبولی مواجه شود. با این حال، امسال بازدهی بازار سهام منفی 1.2 درصد بوده و نرخ تورم کشور در مدت مشابه به 40 درصد رسیده است. همه اینها در حالی است که دلار از ابتدای سال تاکنون بیش از 20 درصد افزایش یافته است. با نگاهی به این آمارهای ناگفته مشخص می شود که چنین استدلال هایی در شرایط فعلی کارساز نیست و هیچ سرمایه ای جز حواس پرتی مردم و تشویش فعالان بورس وجود ندارد.

قطبیت صفر بورس و اقتصاد

از مجموع این ها می توان نتیجه گرفت که دوگانگی بورس و اقتصاد و آنچه به عنوان شنای بورس مطرح می شود، خلاف جریان عمومی منافع ملی است. بورس نیز مانند سایر بخش‌های اقتصاد کشور، بخشی از پازل اقتصاد ایران است که موفقیت در آن بدون در نظر گرفتن مصلحت عمومی کشور عملاً غیرممکن است. این در حالی است که در برخی موارد مانند شوک های تورمی 91-92 یا 97-99 ممکن است قیمت سهام در این بازار افزایش یابد، اما باید توجه داشت که امکان دستیابی به روند صعودی دائمی در این بازار وجود ندارد. او به دنبال تنگ‌تر کردن حلقه تحریم‌ها یا منزوی کردن ایران بود. ایران به‌عنوان کشوری که سال‌ها متحمل تبعات محدودیت‌های دسترسی به نظام اقتصادی بین‌المللی بوده و بهای گزافی را برای تبعیت از تحریم‌ها متحمل شده است، نیاز به رابطه عادلانه و متوازن با جامعه بین‌المللی در تمامی بازارهای دارایی و تجارت دارد. افزایش کالاهای سرمایه ای و پر کردن شکاف های سرمایه گذاری با کاهش هزینه های مبادلاتی و فعالیت های مالی. بنابراین نمی‌توان گفت با تداوم شرایط فعلی می‌توان از بهبود عملکرد بورس خوشحال بود، زیرا افزایش محدودیت‌ها و محاصره اقتصادی فزاینده برخی از فعالان بورس را به خوش‌بینی برانگیخته است. روند برای مدتی ادامه خواهد داشت. تضعیف مداوم متغیرهای واقعی در نهایت منجر به کاهش بیشتر قیمت‌های بازار سرمایه می‌شود که وضعیت بازار را بدتر از وضعیت فعلی خواهد کرد.

[ad_2]

Emerson Brooks

گورو تلویزیون. حل کننده مشکل علاقه مندان به وب. ماون مسافرتی بی عذرخواهی تنظیم کننده.

تماس با ما