[ad_1]
بازیهای ایرانی امروزه درگیر دو موضوع غیرفنی هستند که هرکدام باز هم علامت سوال مدیریت کلان را مطرح میکنند. اولی مربوط به درخواست پناهندگی شقایق باپیری، بانوی هندبال ملی، و دومی مربوط به تغییر ملیت علی ارسلان کشتی گیر ایرانی است. دومی برای شرکت در کشتی زیر پرچم صربستان تابعیت صربستان را گرفت.
به گزارش شرق، جنجال های اخیر بر سر فضای ورزش ایران هم یکسان نیست؛ اولی، باپیری با تیم ملی مدالی نگرفت و ماهیت درخواست پناهندگی او بر اساس مسائل دیگری از جمله نگاه جدی او به تبعیض جنسیتی در جامعه ایران است. علیرغم این نظر، باپیری شش سال از بازی در تیم ملی هندبال لذت برده و مشکلی برای پشت خط ماندن نداشته است.
علی ارسلان ملیت خود را تغییر داد اما جنسیت او کاملاً متفاوت است. ظاهرا او به دلیل عقب ماندن در جمع مشاهیر تیم ملی و فرصتی برای رسیدن به نایب قهرمان اصلی تیم ملی خود را تغییر داده تا شانس حضور در مسابقات جهانی و المپیک را داشته باشد. . اتفاقا این مورد دوم کمتر سوال و فشاری را بر ورزش ایران در عرصه بین المللی ایجاد کرده است، اما در ایران برعکس تغییر ملیت ارسلان باعث شده تا کشتی گیران به محمد بنا سرمربی فعلی تیم کشتی ایران حمله کنند و برعکس. او را برای این رقم سرزنش کنید. و البته دلخوری دیگر چهره های کشتی.
گفته می شود ارسلان با وجود پست هایی در رده های جوانان و امید، در چشم اعضای کادر فنی تیم ملی ظاهر نشد و به همین دلیل تصمیم گرفت ایران را ترک کند و برای صربستان بجنگد. هنوز مشخص نیست که او پس از ترک این سمت چه خواهد کرد. در عین حال، فراز و نشیب های او به قدری طاقت فرسا است که نمی تواند محمد بنا را برای حفظ این کشتی گیر در ترکیب اصلی قانع کند.
با این حال، حمله به محمد بنا در کشتی در این مورد به طرز مشکوکی عجیب است. عجیب چون علی ارسلان ایران را به پای او نوشت. منتقدان معتقدند او اعتقادی به انتخاب تیم ملی ندارد و کشتی گیر مورد علاقه خود را برای مسابقات ملی و المپیک به تیم ملی خواهد برد. اگرچه محمد بنا این گونه مورد انتقاد قرار می گیرد، اما جای تعجب است که منتقدان فعلی او افرادی هستند که به مقام نایب قهرمانی تیم ملی رسیده و بدون شرکت در مسابقات جهانی و المپیک رفته اند.
عجیب این است که این افراد چشم خود را بر واقعیت کنونی بسته اند و تصمیم به پناهندگی، مهاجرت یا تغییر تابعیت یک بازیکن ایرانی را تنها به یک نفر ربط داده اند و به نظر می رسد محمد بنا به طور کامل در همه اینها دخیل است. قضیه فرق می کند اما آدرس اشتباه واقعیت موجود را مخدوش نمی کند. سوالی که در این بین مطرح می شود این است که آیا کیمیا علیزاده، سعید ملایی و علیرضا فیروزا سه تن از چهره های شاخص ورزش ایران مهاجرت، پناهندگی و تغییر تابعیت کرده اند؟ آیا در ترافیک تیم ملی هم عقب مانده اند و فرصت حضور در بازی های جهانی و المپیک را از دست داده اند؟ قطعا نه.
این چهره ها جزو استعدادهای برتر ایران در رشته های تکواندو، جودو و شطرنج هستند که دو مورد از آنها خط قرمز ایران برای عدم مبارزه با حریفان اسرائیلی است و دیگری از نظر آنها بهتر است. زندگی در مسائل شخصی و بازی از ایران رفته است. نکته جالب اینجاست که قبل از علی ارسلان تعداد بیشتری از اهالی ورزش ایران به خصوص تکواندو و کشتی تابعیت خود را تغییر دادند و برای کشورهای دیگر جنگیدند و مدال گرفتند. چگونه می شد که در آن زمان هیچکس کسی را مقصر نمی دانست و «خود به خود» (!) به او اعتراض نمی کرد؟
البته می توان محمد را به عنوان مربی ای که اعتقادی به حضور در تیم ملی ندارد مورد انتقاد قرار داد و استراتژی او را زیر سوال برد اما قطعا نمی توان او را به خاطر خروج علی ایران یا هر بازیکن دیگری از ایران مقصر دانست. مگر نه این است که در هر رشته ورزشی مربی در مورد مسائل فنی حرف آخر را می زند؟
واقعیت این است که انتقادات این روزها از محمد عمدتاً بهانه و اظهارنظر علنی علیه او و موفقیت او با تیم ملی کشتی فرنگی در المپیک اخیر است. شاید بسیاری از منتقدان امروزی تصور نمی کردند او با مدال های طلا و برنز توکیو را به مقصد تهران ترک کند و البته کسب مدال های بیشتر باعث تاسف خواهد شد. اگر سکان هدایت تیم در دست شخصی غیر از ساختمان نبود، بسیاری از سرنشینان برای تغییر تابعیت ارسلان به خود زحمت نمی دادند. در هر صورت اصرار بر تقصیر ساختمان در این مورد، مشخص کردن آدرس اشتباه برای خروج ورزشکاران و استعدادهای ایرانی است.
[ad_2]