fastescobanner

دو نفر از متهمان قتل از اعدام فرار کردند

[ad_1]

مثال: دو مرد که در پرونده های جداگانه مرتکب قتل شدند، یکی با رضایت اولیای دم و دیگری با نظر قاضی، از قصاص فرار کردند و به زندان محکوم شدند. به گزارش خبرنگار ما، هر دو پرونده در شعبه دهم دادگاه کیفری استان رسیدگی شد.

پست برگزیده: بازیابی از سایت نات کوین: راهنمای کامل برای شروع

در پرونده اول مردی به اتهام تعرض و قتل همسر دومش محکوم شد. این مرد در سال 1996 به قتل متهم شد. اگرچه او مدعی بود همسرش را نکشته است، اما دوربین مداربسته ای که صحنه درگیری را ثبت کرده بود به خوبی نشان می داد که زن جوان کشته شده است.

متهم که مردی میانسال است، سه سال پیش پس از مشاجره با همسر دومش، او را پس زد. متهم مدعی شد که تصادف با همسرش عمدی نبوده اما با بررسی جاده از طریق دوربین های مداربسته متوجه شدند مرد به تعقیب همسرش پرداخته و متواری شده است.

در این جلسه پسر بزرگ و مادر مقتول خواستار قصاص شدند. مادر متهم گفت: دخترم همسر دوم این مرد بود. متهم زن اول داشت اما با دخترم ازدواج کرد و به قولش مبنی بر جدایی از همسر اولش عمل نکرد. دخترم از او سه فرزند داشت و نمی‌توانست از هم جدا شود، این اواخر خیلی دعوا می‌کردند، دخترم را خیلی اذیت می‌کرد. بنابراین عروسم تصمیم گرفت از من جدا شود.

وقتی متهم در جایگاه قرار گرفت گفت: فوت همسرم تصادفی بود. وی خطاب به پسر و مادرش گفت: من مریم را دوست داشتم و اگر او را دوست نداشتم از او سه فرزند نداشتم. من نمی خواستم او را طلاق دهم. اما او اصرار داشت که جدا شود. روز حادثه او را در ماشین نشستم تا صحبت کنیم و مشکلاتمان را حل کنیم اما او عصبانی شد و فریاد زد و گفت ماشین را نگه دارم تا پیاده شود، در مسیر پایین با او برخورد کردم.

متهم در دادگاه گفت که حاضر است اموال خود را به مادر و فرزندانش بدهد. او سرانجام در آن دیدار موفق شد. دو خردسال متهم مستحق دیه نبودند و دیوان عالی کشور این حکم را لغو و به شعبه دیه ارسال کرد. در جلسه بعدی دادگاه در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران، متهم با عذرخواهی اعلام کرد که رضایت قطعی اولیای دم را جلب کرده است. در نهایت هیئت منصفه وارد شور شدند و متهم به قتل عمد مجرم شناخته شد و به 30 ماه زندان محکوم شد.

قتل تصادفی یک رفیق با سلاح آمریکایی

در پرونده دیگری که در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران نیز رسیدگی شد، پسری به طور تصادفی شریک زندگی خود را کشت.

در آبان 97 پسر جوانی نیمی از جسد مردی 28 ساله به نام حامد را به بیمارستان برد و متواری شد. حامد که مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود تحت عمل جراحی قرار گرفت اما بر اثر خونریزی شدید جان باخت. پلیس به تحقیق و شناسایی خانواده حامد پرداخت. پدر حمید در بازجویی گفت: پسرم با دوستش آروین بیرون رفت و شک ندارم که آروین پسرم را با شلیک گلوله کشته است. در پی اظهارات این جوان 30 ساله، آروین که سابقه سرقت های متعدد و خفگی دارد، تحت تعقیب و دستگیری قرار گرفت و به قتل اعتراف کرد اما مدعی شد این قتل تصادفی بوده است.

گفت: حامد را خیلی وقت است می شناسم. او مواد را فروخت. آخرین باری که حامد با من تماس گرفت به ما گفت با هم یک سرقت مسلحانه انجام دهیم. من هم گفتم بله. پشت سر حامد راندم. در اتوبان همت که بودیم، حامد از من خواست اسلحه ای را که دارم به او نشان دهم. اسلحه را پشت کمرم پنهان کردم. آن را بیرون کشیدم اما اسلحه مسلح بود و ناخواسته دستم را به سمت ماشه بردم و به حامد شلیک کردم. بلافاصله حامد را به بیمارستان رساندم و فرار کردم.

وی در ادامه افزود: من هیچ خصومتی با حامد نداشتم و سهواً مورد اصابت گلوله قرار گرفتم. پدر حمید از آروین شکایت قتل عمد کرده بود، اما شواهد نشان می داد که آروین سهوا شلیک کرده است.

با تکمیل تحقیقات پلیسی مشخص شد که آروین و حامد با شرکت در 9 فقره سرقت مسلحانه خودکشی کرده اند و پلیس در تعقیب آنها است. اما خودشان با هم نجنگیدند و قصد کشتن حامد را نداشتند. آروین پس از افشای ماجرا گفت: من و حامد به عنوان مسافر در حوادث مختلف به چند نفر حمله کردیم و از آنها اسلحه سرقت کردیم.

او به پلیس گفت: «یک بار زنی را گرفتیم و دزدیدیم. یک بار در راه آهن، جوانی را در بلوار امیرکبیر سوار ماشین کردند. یک اسلحه ساختگی به او نشان دادیم و اموالش را دزدیدیم. متهم در خصوص تامین اسلحه به مقامات گفت: من و حامد سال ها با هم دوست هستیم.

او پسر جوانی به نام بهروز را می شناخت که مهندس بود. او در ویلایی در شمال شهر زندگی می کرد. یک روز با حامد به خانه بهروز رفتیم و او یک جعبه اسلحه به من داد. بعد تصمیم گرفتیم با اسلحه خفه شویم. به گفته پسر جوان، بهروز دستگیر شد اما او مدعی شد که به آروین اسلحه نداده است.

پسر ادعای عجیبی کرد و گفت: آروین و حامد به خانه ما آمده بودند. جعبه ای از سوغاتی را که مادربزرگم از آمریکا آورده بود به آنها نشان دادم. اما جعبه را با خود بردند. بعد از رفتن آنها متوجه شدم دو سنگ قیمتی از خانه ام به سرقت رفته است. بلافاصله با آنها تماس گرفتم و از آنها خواستم جعبه را برگردانند. اما وقتی برگشتند، هیچ سلاحی در جعبه نبود.

پرونده آروین در نهایت به اتهام قتل عمد، سرقت مسلحانه، آدم ربایی و مشارکت در 9 فقره تهیه سلاح به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. با این حال او توانست رضایت هفت شاکی را جلب کند.

اروین برای پیگرد قانونی به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران رفت و پدر و مادرم برای او خواهان قصاص شدند.
تنها شاکی پرونده سرقت مسلحانه زمانی که در محل مشخصی ایستاده بود گفت: این متهم و دوستش مرا به عنوان مسافر سوار خودرو کردند اما اسلحه به سمتم کشیده و با تهدید اموالم را به سرقت بردند. سپس متهم در برابر قاضی حاضر شد. وی گفت: اتهام سرقت مسلحانه را قبول دارم و متاسفم.

وی درباره قتل همدستش نیز گفت: وقتی حامد از من خواست اسلحه را به او نشان دهم، به طور تصادفی مورد اصابت گلوله قرار گرفت. خودم را شوکه کردم. بنابراین او را به بیمارستان بردم. من شرمنده پدر و مادر حامد هستم. دوستم تصادفا فوت کرد

در پایان جلسه قاضی وارد شور شد و متهم را به اتهام دیه و سرقت به اتهام قتل به حبس ابد محکوم کرد.

[ad_2]

Brendon Rice

نادر موسیقی لاعلاج. خالق تایید شده متعصب تلویزیون پیشگام غذا. یک قهوه ساز به طرز خشمگینی فروتن.

تماس با ما