[ad_1]
در رفتن استفاده روزانه از استعاره های بیولوژیکی برای زندگی شهری در سال های اخیر بسیار رایج شده است. شما ممکن است در نزدیکی یک خیابان در “رگ” یا در “قلب” یک شهر قدیمی زندگی کنید. ممکن است در یکی از «مراکز عصبی» شهر کار کنید یا در پارکی به نام «تالارهای شهر» ورزش کنید. استفاده از این استعاره های مختلف برای نشان دادن طبیعت گرایی نفتا در تفکر ما درباره شهر.
طبق گزارشات فرارو، از نظر تاریخی، این طرز تفکر به ما کمک کرده است تا پیچیدگی های پیچیده شهری خود را نرم کنیم. امروزه در حالی که شهرهای جهان با چالش های جدیدی روبرو هستند، نیاز به نگاه به چشم اندازهای جدید شهری بیش از پیش آشکار شده است. اثرات تغییرات آب و هوایی، مانند گرمای شدید، چالش های مستقیمی را برای شهرها ایجاد می کند. علاوه بر این، تغییرات آب و هوایی به مردم اجازه می دهد تا از مناطق روستایی به شهرها نقل مکان کنند، که به نوبه خود بر زیرساخت های شهری فشار وارد می کند. بنابراین، بیایید ببینیم که چگونه افراد دارای تفکر بیولوژیکی شهرها را به روشی دستوری تعریف می کنند که بتوانند به همان اندازه در برابر این چالش ها مقاومت کنند.
شهر هم یک تن است!
در طول قرون 3 و 5 پس از میلاد، درک گردش خون و سایر عملکردهای بدن کشف شد. این دانش توجه جالبی را به زندگی شهری القا می کند زیرا در این مولفه های شهری به سادگی می توان اعضای مختلف بدن را منعکس کرد. تصویر زیر مهندس نظامی ایتالیایی فرانسیسکو دی جورجیو مارتینی (2-2) را نشان می دهد.
او معتقد بود که شهرها باید توسط دولت مرکزی که در «سر» است هدایت شوند. از موقعیت بالا – به صورت استعاری و فیزیکی – دولت ها می توانند به خوبی از خود محافظت کنند و از بقیه شهر مراقبت کنند. به گفته جورجیو مارتینی، معبد باید در “قلب” شهر باشد تا روح را هدایت کند و میدان باید در “شکم” باشد، غریزه باید شهر را هدایت کند و مردم را مخلوط کند.
شهرهای بی شماری در قرون وسطی و رنسانس ساخته شدند که پایه و اساس آن کاخی بر روی تپه بود. اما این نوع تفکر شهری در قرن بیستم زمانی به اوج خود رسید که شهرساز فرانسوی-سوئیسی، معروف به لوکوربوزیا، تصمیم گرفت شهر را به یک تصمیم «سر»، جدا از «رودخانههای» مسکونی و صنعتی تبدیل کند. این ایده الهام بخش پایتخت های مدرنی مانند برازیلیا (برزیل) و چاندیگار (پایتخت ایالت در شمال هند) بود.
از نظر تاریخی، برنامه های بیشتری توسعه یافته است و از مفهوم یک ارگان واحد برای ساخت شهرها استفاده شده است. همانطور که در تصویر زیر نشان داده شده است، پیر روسو، معمار مشهور، شهر نانت فرانسه را با مرکزیت طراحی کرده است که نقش «قلب» را ایفا می کند و اشیا و افراد را به نقاط دیگر «پمپ می کند».
اما چنین تفکر بیولوژیکی و علمی تفاوت های اجتماعی را نیز تقویت می کند. به عنوان مثال، در طول طاعون قرن هفدهم در فلورانس و رم، مناطق فقیرتر، اندام های تحتانی عامل جذابیت و حتی بیماری در نظر گرفته می شوند. در نتیجه، آنها در بیمارستان های دور از شهر زندانی شدند، عملی که متخصصان پزشکی در آن زمان آن را به یک عمل جراحی بدن تا حدی ضعیف تشبیه کردند.
سلول های شهر
کشف سلول های علمی بعداً طیف گسترده ای از شباهت های شهری را در قرن بیستم ایجاد کرد. نگاه زیر چشمان ایالت نیویورک که از طریق آن برنامه اجتماعی هنری رایت در سال نهم به تصویر کشیده شده است، مشخص شده است. او توسعه شهری را تصور می کند که از لذت های جنگل ها تغذیه می کند و زندگی سالم و خوبی را برای مردم حومه به ارمغان می آورد.
برای معمار مشهور فنلاندی-آمریکایی، الیوت سارینن، سلول ها شبیه سلول های سالم بودند، اما این ایده یک طرفه بود. سارینان معتقد بود که افراد فقیر ساکن در شهرها می توانند سرطان را به همین روش درمان کنند. این باور بدین معنا بود که با «حمله» و انتقال آنها به خارج از مرکز شهر، پتانسیل «احیا» شد. این باور باعث شده است که فقیرترین و اقلیت های نژادی بتوانند بار سنگین این تفکر را تحمل کنند.
شهرسازی مدرن
فیزیکدان معروف، جفری وست، در کتابی که در سال نهم منتشر شد، پیشنهاد می کند که قوانین حاکم بر چرخه زندگی گیاهان و حیوانات باید بر همه شهرها حاکم باشد. چنین تفکری منعکس کننده ماهیت طبیعت گرایی در برنامه ریزی شهری برای قرن بیستم و اولین تأثیرگذار باقی مانده است. در بیشتر موارد، ما مفهوم «شهر هوشمند» را به این معنا میدانیم که شهر در فعالیتهایش، مانند جریان عمومی حملات و مصرف انرژی، از نزدیک نظارت میشود. طبیعت از پتانسیل برای “هوشمند کردن شهر”، بهبود خدمات دولتی و رفاه شهروندان و تولید شاخص هایی مانند مشوق ها و دام استفاده کرد.
معمار معاصر بلژیکی، لوک شوایتتن، مفهوم “شهر زندگی” را در طراحی خود برای “شهر گیاهی” به کمال رسانده است. به گفته شیطان، شهرها باید نه از مواد، بلکه از محصولات یک اکوسیستم محلی پایدار شوند. این ممکن است به این معنی باشد که شما ابتدا یک درخت بومی پرورش می دهید و سپس ساختاری در اطراف آن می سازید. ایده این است که آداب و رسوم باستانی در شهرهایی مانند صنعا در یمن منعکس شود. محل احداث ساختمان های بلندمرتبه توسط کارفرمای گالی مصالحی پایدار و مناسب برای آب و هوای گرم منطقه شهر محسوب می شود. شوارتز این کار را جلوتر می برد و با حذف سازندگان خردمند، کار ساخت و آهنگسازی ساز به کارخانه ها می رسد.
در عین حال تفکر طبیعت گرایانه، مجموعه های قدرتمند از چشم یک شهر خوب در اختیار ماست. اما همانطور که طبیعت گرایی در قرن هفدهم کاملاً متناقض بوده است. به عنوان مثال، ظهور یک شهر هوشمند، ایده های نوآورانه تری برای شهروندان خود دارد، اما واقعیت این است که حتی چنین ایده هایی ایده های بیشتری را برای شرکت های بزرگ و فناوری ارائه می دهد. به غیر از آن، مانند هر کاربرد دیگری از علم، طبیعت متفکرانه در شهرهای معاصر نیز باید تضمین کند که از گروههای حاشیهنشین و محروم محافظت میشود. با این حال، شریان کرونر ویروس جهانی مسلماً تنها علت طبیعی برای اقدام در برنامه ریزی شهری است. شاید مسئولان با دیدن شهر به عنوان یک موجود زنده، وضعیت بهتری برای مبارزه با شیوع این بیماری از طریق مراکز شهر داشته باشند.
منبع: theconversation
ترجمه: مصطفی جرفی-فرارو
[ad_2]