[ad_1]
در کارگروههای غیررسمی، اعضا احساس صمیمیت دارند، اما در کارگروههای رسمی معمولاً چنین وفاداری وجود ندارد. ایجاد ویژگی هایی مانند فداکاری و اتحاد بین اعضای تیم برای مدیریت بسیار مهم است.
به گفته دنیای اقتصاد، تیم های با عملکرد بالا خودشان را تشکیل نمی دهند، بلکه توسعه یافته و پرورش می یابند. رهبران سازمانی بصری به تنهایی نمی توانند پیشرفت چنین تیم هایی را تضمین کنند و تنها اعضایی که مایل به پیوستن به چنین تیم هایی هستند می توانند پیشرفت آنها را تضمین کنند. ایجاد یک تیم با کارایی بالا مستلزم تلاش های ترکیبی رهبران سازمان بینا و اعضای با انگیزه است.
علاوه بر این، رهبران تیم برای تسهیل تیم سازی مورد نیاز هستند. لیکرت نتیجه می گیرد: «مدیریت تنها زمانی از پتانسیل منابع انسانی بالقوه خود حداکثر استفاده را می کند که هر فرد در سازمان عضو یک یا چند گروه کاری باشد، با سطح بالایی از کار تیمی، مهارت های ارتباطی مؤثر و اهداف کارآمد». آنها باید بالا باشند.”
برای ایجاد یک تیم مؤثر، رهبر سازمان نیاز به ایجاد یک محیط سازمانی دارد که در آن اعضای تیم بتوانند شخصاً روابط خود را با سایر اعضای تیم تجزیه و تحلیل کنند. مدیر سازمان باید تشویق شود تا هر تعارضی را از طریق مبارزه ای سالم و حرفه ای حل کند و علناً در مورد تغییرات مورد نیاز در تیم مذاکره کند. به طور خلاصه، رهبران سازمانی مؤثر، تیم را ارتقا می دهند. آنها اعضای متعهدی را که در تیم خود فعال هستند تشویق و حمایت می کنند و اعضایی را که در کار تیمی دخالت ندارند، درگیر می کنند. عوامل بین سازمانی متعددی از جمله فرهنگ سازمانی، سطح استقلال و سیستم های بازخورد متنوع بر تیم تأثیر می گذارد. اما عواملی که بر تیم تأثیر میگذارند مستقیماً از ساختار و فرآیندهای داخلی آن میآیند.
عناصر ساختاری شامل اندازه و ترکیب تیم یا نوع گروه، مهارت ها و توانایی های اعضای تیم است. فرآیندهای کار تیمی شامل فرآیندهای تعاملی مانند مراحل توسعه تیم، هنجارهای فرهنگی، سازگاری برنامه ها و ایجاد اعتماد، تسهیل، نفوذ، گفتگوی رهبری و مدیریت تعارض است.
مردم: یک تیم به اندازه افرادی که آن را می سازند خوب است. اگر افراد متعهد و آگاه به برنامه ها و مسئولیت های خود برای دستیابی به اهداف تیمی و سازمانی باشند، این تیم یک تیم موثر خواهد بود. همه اعضای تیم باید اشتیاق کار تیمی و موفقیت تیمی داشته باشند.
اندازه تیم: تعیین اندازه مناسب برای تشکیل یک تیم دشوار است، اما اندازه تیم بستگی به پیچیدگی مشکلاتی دارد که برای آن تیم ایجاد می شود. تعداد نفرات تیم باید به تعداد نفرات باشد تا تصمیم اکثریت گرفته شود و شرایط مشابه پیش نیاید. به طور کلی، گروه های کوچکتر موثرتر از گروه های بزرگتر هستند.
قوانین اتحادیه: قوانین تیم شکلی از آئین نامه رفتار غیررسمی است که نظمی را برای فعالیت ها و عملیات تیم ارائه می دهد. از همه اعضای تیم انتظار می رود این دستورالعمل ها را دنبال کنند. این انتظارات نانوشته اغلب زمانی افزایش مییابد که اعضای گروه بفهمند برای عملکرد مؤثر گروه چه رفتاری لازم است. تیم ها می توانند معیارهایی را از طریق بحث و گفتگو بین اعضا تدوین کنند. ایجاد و حفظ قوانین نشانگر بلوغ تیم است و بلوغ تیم تنها زمانی حاصل می شود که روابط کاری بین اعضا ایجاد شود. معیارهای موثر را می توان به صورت دستی نیز ایجاد کرد، به خصوص اگر اعضای تیم تجربه قبلی کار در تیم های موفق را داشته باشند.
رهبری سازمانی: در گروه های رسمی، مدیران یا سرپرستان خود را رهبر سازمان می دانند. در گروه های غیررسمی، رهبران معمولاً با اجماع انتخاب می شوند. در هر دو نوع تیم، کیفیت رهبری تأثیر عمیقی بر کیفیت تیم دارد. رهبر سازمان باید از تیم خود آگاه باشد، خویشتن داری نشان دهد و با اعضای تیم خود با احترام رفتار کند. او باید برای دستیابی به اهداف سازمان، اهداف گروهی و اهداف تک تک اعضای گروه، راهنمایی مناسب و حمایت از تلاش تیمی داشته باشد.
ثبات: این بستگی به قدرت روابط بین اعضای تیم دارد. هماهنگی بالا برای دستیابی به اهداف تیم بسیار الهام بخش است. هارمونی با وفاداری به تیم، پایبندی به قوانین تیم، دوستی، احساس مسئولیت در برابر تلاش های تیم و تمایل به دفاع از تیم در برابر دخالت های نامطلوب خارجی مشخص می شود. با گذشت زمان، کار تیمی توسعه می یابد. میزان سازگاری به عوامل متعددی از جمله سازگاری اهداف فردی با اهداف تیمی بستگی دارد. هرچه اعضا بیشتر به یکدیگر وابسته باشند و اهداف گروه با اهداف فردی آنها همسوتر باشد، گروه منسجم تر می شود.
همکاری: برای دستیابی به نتایج مشترک، عملکرد جمعی باید نتایج بهتری نسبت به مجموع اقدامات فردی داشته باشد. بر این اساس، اضافه کردن اعضای «مناسب» به تیم مهم است. مدیران باید بدانند که کار گروهی از نظر هزینه، قدرت بازار، فناوری یا مهارت های عملیاتی مزایای خاصی دارد. اعضای تیم بر این باورند که وقتی یک همکار با تماس تلفنی، خواندن گزارش، صحبت با مشتری، شرکت در جلسه یا تغییر رفتار موافقت می کند، پیگیری می شود. اعضای تیم کاملاً آگاه هستند که به عنوان بخشی از یک تیم، کارهایی که انجام می دهند یا نمی کنند بر بقیه اعضای تیم تأثیر می گذارد.
خلاقیت و نوآوری در تیمی رشد می کند که مردم حمایت همکاران را احساس می کنند. در حالی که ابتکار عمل در موقعیتهای جدید خطرناک است، در محیطهای مشارکتی که اعضا اشتباهات دیگران را میبخشند و به تفاوتهای فردی احترام میگذارند، چنین خطراتی تا حد زیادی کاهش مییابد، یعنی زمانی که اعضای تیم با هم کار میکنند و اولویتهای شخصی در اولویت قرار میگیرد. ، اطلاعات در زمان مناسب به اشتراک گذاشته می شود، اعضای تیم به یکدیگر احترام می گذارند و غیره. رهبران سازمانی همچنین باید عملکرد تیم و نتایج شخصی را برای قضاوت در مورد اثربخشی تیم خود بررسی کنند. نتایج عملکرد را می توان با تعداد محصولات تولید شده، ایده های تولید شده، مشتریان جدید، نقص محصول، ساعات اضافه کاری، محصولات فروخته شده و رضایت مشتری اندازه گیری کرد. نتایج شخصی را می توان با رضایت کارکنان، تعهد و تمایل به ماندن در تیم سنجید. نتایج (تیمی و فردی) برای طول عمر و موفقیت کوتاه مدت تیم مهم هستند.
[ad_2]