fastescobanner

داستان عجیب مردی که ماشین را روشن می کند

این صفحه به دلیل نقض قوانین ایران حذف گردیده است.

داستان عجیب مردی که ماشین را روشن می کند

این پیام به دلیل هک شدن احتمالی صفحه است و توسط مدیر منتشر نشده است.

داستان عجیب مردی که ماشین را روشن می کند

این سایت هیچ مسئولیتی را در مورد این محتوا نمی‌پذیرد.

[ad_1]

ساکت است اما عجیب و دیوانه وار حرف می زند. در سخنانش از این شاخه به آن شاخه می پرد. گاهی از شکست عشقی می نالد و گاهی از ضرر مالی. اما بعد از چند دقیقه شروع به صحبت از واریز میلیاردها دلار به حسابشان می کنند.

پست برگزیده: نوریچ 0-1 یونایتد; یک پیروزی مالی دیگر با رنگنیک

به گزارش شهروند، «هادی» همان تبهکاری است که پنج خودروی مدل بالا را به آتش کشیده و سوزانده است. فقط از روی حسادت بود. هر بار که از جاده رد می شد و ماشین بلندی را می دید، بنزین را برمی داشت و روی آن می ریخت. فندک را روشن کرد و بعد انفجار را دید و از آن لذت برد. چرا دیگران چنین وسایل نقلیه ای دارند، اما او مجبور شد سوار موتور سیکلت شود و هادی را آزار دهد. این از او یک جنایتکار عجیب و انتقام جو ساخته بود. او داستان این آتش سوزی را می گوید:

چرا ماشین ها را روشن می کنید؟

حضرت علی (ع) فرموده‌اند: «اگر می‌خواهید از گناه دوری کنید، از قمار و شرط‌بندی بپرهیزید.»

این مطالب از سوی مدیر سایت تایید نمی‌شوند.

سلب مسئولیت: مدیر این سایت مسئولیتی در قبال محتوای این صفحه ندارد.

من یک موتور سیکلت دارم. همیشه دوست داشتم پشت یک ماشین کلاس بالا باشم اما هیچ وقت به آرزویم نرسیدم. از طرفی زندگی من پر از فراز و نشیب بود. من همیشه مشکل داشتم این مسائل باعث شد نتوانم با دختر مورد علاقه ام ازدواج کنم. بنابراین عصبانی شدم و تصمیم گرفتم عصبانی شوم.

چند تا ماشین روشن کردی؟

پنج ماشین بنز، بی و دی، دنا پلاس، پژو 207 و ریو را آتش زدم.

یعنی نمک و امثال آنها، درسته؟

آره. هر بار که عصبانی می شدم یک بطری نوشابه می ریختم. سوار موتورم شدم و در خیابان ها پرسه زدم. بعد از آن هر ماشینی را دیدم و به آن علاقه مند شدم، تصمیم گرفتم آن را روشن کنم. بنزین ریختم و بعد صحنه انفجار و سوختن را دیدم.

شرط بندی در ایران طبق قانون جرم محسوب می‌شود و مجازات سنگینی در پی دارد.

محتوای این صفحه به صورت غیر مجاز منتشر شده است.

سلب مسئولیت قانونی نسبت به تمام مطالب درج شده در این صفحه.

آیا دختر مورد علاقه شما شما را عصبانی کرده است؟

سال‌ها دوستش داشتم، اما خانواده‌اش اجازه ازدواج ندادند. ضمنا من در اینستاگرام هم پیج دارم. من فالوورهای زیادی دارم. همان دختر از لباس خواب مراقبت می کرد اما نگذاشتند ازدواج کنیم. البته یه سری صداها توی سرم پیچید و مجبورم کرد این کارها رو انجام بدم. آن صدا هم بی تاثیر نبود.

صدای کی؟

صدایی در سرم آتش می گفت.

آیا سابقه بیماری روانی دارید؟

اصلا. من دیوانه نیستم. آن صداها مرا راهنمایی کردند. البته آنتن های نصب شده روی پشت بام ها نیز بی تاثیر نبودند. این آنتن سیگنالی برای تشویق من به انجام این کار ارسال کرد.

شما شغل دارید

در حال حاضر شغلی ندارم، اما فروشنده و توزیع کننده تجهیزات و ملزومات پزشکی بودم.

شرط‌بندی در نهایت به فقر و نابودی مالی شما منتهی خواهد شد.

مدیریت هیچ مسئولیتی در قبال این صفحه ندارد.

مسئولیت استفاده از این مطالب به عهده خود کاربر است.

چرا کارت را گم کردی؟

من اخراج شدم. برادر کوچکترم آنجا کار می کرد اما مدیر ما برادرم را اذیت می کرد. حتی بر سر برادرم با مدیرم درگیر شدم. من را هم اخراج کرد.

داستان عجیب مردی که ماشین را روشن می کند

آیا سابقه کیفری دارید؟

داستان عجیب مردی که ماشین را روشن می کند

10 سال پیش به جرم دزدی به زندان رفتم. بعد از آن هرگز اشتباه نکردم تا اینکه تصمیم گرفتم ماشین را روشن کنم.

داستان عجیب مردی که ماشین را روشن می کند

[ad_2]

داستان عجیب مردی که ماشین را روشن می کند

داستان عجیب مردی که ماشین را روشن می کند

Makayla Massey

کاشف برنده جایزه کل معتاد زامبی. متعصب فرهنگ پاپ بی عذرخواهی. تواهولیک.

تماس با ما