fastescobanner

باهنر: می ترسم به زودی ماه عسل این دولت و مجلس تمام شود.

[ad_1]

محمدرضا باهنر: کشور ما با یک مجلس نمی تواند کار کند. این نمایندگان در این مجلس بیشتر مطالبات قومی، منطقه ای، جنسیتی و صنفی را منعکس می کنند، در حالی که ما به پارلمان ملی نیاز داریم. ما با اصلاح قانون اساسی نمی توانیم بگوییم مجلس نمی خواهیم، ​​اما با اصلاح قانون اساسی می توانیم بگوییم به جای یک مجلس، دو مجلس می خواهیم.

پست برگزیده: آیا جانشین امباپن از بارسلونا خواهد آمد؟

متن زیر گزیده ای از گفت و گو با روزنامه جوان محمدرضا باهنر است.

* امروز بیش از 80 درصد شهروندان ما کسانی هستند که انقلاب و امام را درک نکردند، دفاع مقدس را ندیدند و با حوادث انقلاب ارتباط عملی نداشتند. آنهایی که در اصل متولد دهه 50 بودند و در زمان انقلاب نیروی جداگانه ای نداشتند، روح وقایع دهه شصت، هفتاد و … را درک نمی کردند و امروز یک سوال طبیعی برای این نسل ها ایجاد می کند، چه خبر؟ برای ما چه کردی؟

ایدئولوژی های زیادی در انقلاب ما وجود دارد که باید برای همیشه از آنها دفاع کرد، مانند آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، آزادی، عزت و عقلانیت. این سخنان در همه ایدئولوژی ها و مذاهب قابل قبول و قابل دفاع است، حتی اگر پیروان آنها مخالف این ایدئولوژی ها باشند. می خواهم بگویم هیچ ایدئولوژی نیست که به این ایدئولوژی ها علاقه نداشته باشد. خوب ما همیشه از این عقاید نظام دفاع می کنیم و شکی در آن نیست، اما یادمان باشد که اگر یک پایمان روی ایده است، پای دیگرمان در واقعیت است و این همان نکته ای است که امروز برای ما بسیار حساس است.

* حضرت آقا فرمودند اصولگرایی نقطه ای است بین آرمان و واقعیت، بین آرمان گرایی و واقع گرایی. یعنی اگر انسان می خواهد اصول را رعایت کند، عقاید خود را حفظ کند و بدیهی است که دنبال ابرها نباشد و واقعیت را رها نکند. باید نقطه شروع خود را از حقایق تا ایده ها تعیین کند و هدف و نقشه راه داشته باشد.

* اولین قدم این است که اشتباهات خود را بپذیریم و سعی نکنیم اشتباهات خود را توجیه کنیم بلکه صادقانه بگوییم که این کاستی ها و اشتباهات از خود ما بوده است. مثلاً اگر در ساختار خود مشکل داریم، باید ساختار خود را اصلاح کنیم. اگر اشکالی در رفتار ما وجود داشته باشد، آن را می پذیریم. البته ما نمی توانیم به این آخرین نقطه از آرمان خود برسیم اما بعد از 43 سال باید قدم دوم را برداریم که بیانات قدم دوم حضرت آقا را در بر می گیرد و می خواهم بگویم که از نظر ساختاری بیانات ایشان است. مرحله دوم را می توان به جمهوری دوم تعبیر کرد. جمهوری دوم در واقع مرحله دومی است که در آن به دنبال حفظ اندیشه های خود هستیم که با آن به خوبی با واقعیت ها و قلمروهای دنیای امروز آشنا هستیم و برای گذار از واقعیت ها به آرمان ها برنامه ریزی، طراحی و هدایت می کنیم.دیدگاه های خود را کم کنید. . مشکلات گذشته و نقاط قوت خود را افزایش دهیم، بیشترین انرژی جوانی را که پویایی، امید و آرمان گرایی است، بدهیم و استفاده کنیم.

* زمانی که آقای احمدی نژاد انتخاب شد، گفت که کاری به اصولگرایان ندارد.. خاتمی وقتی وزرای خود را در مجلس ششم معرفی کرد به یکی از آنها رای نداد، گفت این چپ ها و اصلاح طلبان از من چه می خواهند؟ من 20 میلیون رای داشتم در حالی که مجمع روحانیون و دفتر تحکیم جمعا 2 میلیون رای نداشتند! * من می خواهم بگویم که ما در جریانات سیاسی نه آموخته ایم و نه آموزش دیده ایم. ریشه این اتفاقات از آنجا ناشی می شود که کشور ما سیستم حزبی ندارد.

* در اصل 110 قانون اساسی اختیار ولی فقیه را داریم. ولی فقیه می گوید: رهبری سیاست های کلی حاکم بر نظام را تعیین می کند و همه ارکان نظام موظفند در چارچوب مجلس، دولت، مجمع، نیروهای مسلح، احزاب و … فعالیت کنند. فقیه ساختار عجیبی نیست، بلکه در همه نظام های سیاسی وجود دارد. به هر حال در کشور ما این شخص فقیه وارسته عالم عادل است.

* مجلس نیازی به جراح قلب، ارتوپد یا مهندس ندارد.ما به افرادی در مجلس نیاز داریم که بتوانند اقتصاد یا صنعت سلامت کشور را اداره کنند. ما منابع مالی زیادی داریم و می خواهیم این بودجه را صرف سلامت کشور کنیم. سوال اینجاست که این منابع را چگونه خرج کنیم؟ برخی از پزشکان متخصصی که می بینید، می بینید، 350 واحد خوانده اند، اما آیا این نماینده دو واحد در اقتصاد خوانده است؟ چهار واحد مدیریت را بخوانید؟ نخوانده اند اصلاً بلد نیست حکومت کند، گناهی هم ندارد. اینها مسائل اساسی است، اما اگر حزبی وجود دارد، جایی است که می تواند یک حاکم خوب و استاندارد تربیت کند.

* مشارکت برای ما مهم است اما به گفته کارشناسان هواشناسی متاسفانه در انتخابات اخیر رکورد زدیم.. خب این چیز بدی است، زیرا حضور مردم در انتخابات به مشروعیت نظام سیاسی کشور مربوط می شود. وقتی مشارکت 48 درصد است یعنی 52 درصد مشکل دارند. الان همه مثل همن عده ای از معیشت خود قهر هستند و برخی بازنشسته می شوند و حقوق کمی می گیرند. یکی می بیند بچه اش هنوز حالش خوب نیست، فلانی زندانی دارد، فلانی صلاحیت کاندیدای مورد علاقه اش را نپذیرفته است، پس باید به این معیارها توجه کنیم. من مثال می زنم. هنگامی که بیمار به مرکز پزشکی مراجعه می کند، پزشک کار دو یا سه ناحیه قلب، مغز و نبض را بررسی می کند. آنها استدلال می کنند که اگر مغز و سیستم قلبی عروقی سالم باشد، می توانیم به اندام های دیگر نگاه کنیم، مثلاً بیمار فشار و چربی دارد، اما وقتی مغز آسیب می بیند، پزشک به اعضای دیگر توجه نمی کند، زیرا فایده ای ندارد. اینها اندامهای مهمی هستند. من این مثال را زدم که بگویم مشارکت در کشور ما یک عنصر اساسی است و اگر مشارکت کاهش پیدا کند همه کشورها و همه مسئولان نظام باید روی اتفاقی که افتاده است کار کنند. مثلاً بخشی از عدم مشارکت من در تبلیغات دروغین ممکن است طرفدار دولت به نظر برسد و صداوسیما هم مقصر باشد. ما باید به آنها توجه کنیم و نباید همیشه صدای آمریکا و بی بی سی را دنبال کنیم.

* کشور ما با یک مجلس نمی تواند کار کند. این نمایندگان در این مجلس بیشتر مطالبات قومی، منطقه ای، جنسیتی و صنفی را منعکس می کنند، در حالی که ما به پارلمان ملی نیاز داریم. امروز مجلس را نگاه کنید در فصل بودجه همه می خواهند به صنف، منطقه یا استان خود بیشتر توجه کنند. هیچکس نمی تواند بگوید با این اقتصاد مقاومتی چه کنیم. 15 سال است که حضرت آقا از اقتصاد مقاومتی سر و صدا می کنند، منظورم مجلس اصلاح طلب یا اصولگرا نیست، همه مجالس ما این گونه است، اقتصاد مقاومتی در مجلس ما صاحب ندارد، قدم دیگری ندارد، ایرانی راه اسلامی ندارد. از زندگی

*زمانی که قانون اساسی در نظام جمهوری اسلامی تصویب شد، هیچ راهی برای بازنگری در قانون اساسی فکر نکردیم. ده سال بعد به این نتیجه رسیده ایم که نمی توانیم هم رئیس جمهور و هم نخست وزیر را داشته باشیم. خب، جنجالی شد که مدیریت اجرایی را اعدام کرد. یا قوه قضائیه توسط شورایی اداره می شد و رئیس و حسابدار نداشت. امام خميني با اعمال اختيارات يك فرمانداري مستبد دستور اصلاح و بازنگري در برخي اصول قانون اساسي را صادر كرد و مجلس تشكيل و همه پرسي اصلاح قانون اساسي برگزار شد. اصول بسیاری در قانون اساسی گنجانده شد. یکی از آخرین اصول – 177 – که نحوه اصلاح قانون اساسی را بیان می کند، هم رویه آن را توضیح داده است و هم نحوه اصلاح قانون اساسی را. با این حال دو سه نکته در این مورد وجود دارد. ایشان اولاً فرمودند اصولی که ضامن جمهوریت و نظام اسلام است قابل تجدید نظر نیست، یعنی اصولی که ضامن جمهوریت و نظام اسلام است تغییر ناپذیر است.

* ما نمی توانیم قانون اساسی را اصلاح کنیم و بگوییم مجلس را نمی خواهیم، ​​اما می توانیم قانون اساسی را اصلاح کنیم. و می گوییم به جای یک خانه به دو خانه نیاز داریم. یا به عبارت دیگر، دوره نمایندگی مجلس به جای چهار سال باید شش سال باشد. این مشکلی نیست. ما نمی توانیم قانون اساسی را اصلاح کنیم و بگوییم شورای نگهبان نمی خواهیم. خدای نکرده اصل 110 ولایت فقیه را نخواهیم. نه! این اصل ضامن صیانت از نظام اسلامی است و قابل تغییر نیست، اما می توان گفت شورای نگهبان به جای شش نفر، هشت فقیه دارد یا علاوه بر فقیه و فقیه، مثلاً دو جامعه شناس شورای نگهبان هستم، اما نمی توانیم. بگویید ما شورای نگهبان را نمی خواهیم. چرا ما نمی توانیم روند سیاسی درست و گسترده ای را بدست آوریم؟ این واضح است، زیرا بسیاری از فعالان سیاسی خواهان منافع حزب هستند، اما نمی خواهند بهای آن را بپردازند. همین نمایندگانی که در مجلس هستند من نمی خواهم خدای نکرده توهین کنم. بسیاری از آنها افراد مذهبی و باهوشی هستند – اما وقتی وارد مجلس می شوند، اولین کاری که انجام می دهند بالا رفتن از نردبان است.

* رئیس جمهور ما به چهار سال و هشت سال فکر می کند. خبرنگار چهار سال فکر کرد، اما حزبی که می خواهد 50 سال در قدرت بماند باید به فکر کار کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت هم باشد. امشب حزب باید به فکر نان مردم، سازندگی پنج سال بعد و 40 سال آینده باشد. من به صراحت به ایشان می گویم که هیچ یک از مسئولان جز رهبری به فکر 40 سال آینده نیستند، اما حزب واقعی و فعلی می تواند این کار را انجام دهد، زیرا هم برای پنج سال برنامه دارد و هم برای 30 سال، بله، در حالی که مسئولان ما حداکثر نگاه می کنند. در رویدادها و برنامه ها با چشم هشت ساله، و رئیس جمهور بسته هایی را می اندازد که آنها می توانند در هشت سال باز کنند، دیگر به طرح پانزده ساله پایان نمی دهند. ما گاهی فکر می کنیم مجلس هر چه بیشتر روی دولت بایستد، انقلابی تر است. دولت هر چه کمتر به مجلس توجه کند انقلابی است امیدواریم مجلس و دولت با هم کشور را اداره کنند. می ترسم خدای نکرده زودتر ماه عسل این دولت و مجلس تمام شود.

* من به شما می گویم ما هستیم. حدود 500 هزار میلیارد تومان پروژه نیمه تمام دولتی داریم. در حالی که سالانه تنها 50 هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی داریم. اگر بخواهیم ساده نگاه کنیم، می گوییم این پروژه ها 10 سال طول می کشد، اما وقتی به تست های مهندسی و اجرایی نگاه می کنید، می گویید به دلیل پروژه های ما، 10 سال دیگر تمام نمی شود، استهلاک بالای 50 هزار است. هر سال میلیارد تومان.

[ad_2]

Reece Bryant

ایجاد کننده. شیطون عاشق تلویزیون حل کننده مشکلات مادام العمر نویسنده. تحلیلگر. نینجا فرهنگ پاپ. عاشق اینترنت معتبر. کاوشگر کل کارآفرین لاعلاج

تماس با ما