داستان یک دختر 13 ساله سرگردان!

[ad_1]

خراسان: زمانی که از خانه فرار می کردم و در خیابان ها پرسه می زدم دوست شوهر خواهرم به طور اتفاقی من را در خیابان دید و به خانه اش برد اما قصد بدی داشت و …

اینها صحبت های دختر 13 ساله ای است که پس از فرار از خانه توسط پلیس شناسایی شد.

دختر نوجوانی که مدعی بود با اتوبوس از تهران به مشهد آمده است در گفت و گو با کارشناسان اجتماعی در کلانتری فیاض بخش مشهد با بیان اینکه از خانه متواری شده است، گفت: پدرم خارجی و مادرم ایرانی است. از بچگی به یاد دارم که در حاشیه کار زندگی می کردیم.

پدر و مادرم معتاد هستند و به همین دلیل همیشه با هم درگیر بودند. خواهر بزرگترم ازدواج کرده و دنبال سرنوشت خودش است. با این که وضعیت مالی او خوب نیست، با دو فرزندش مشغول است و کمتر ملاقات می کنیم. از طرف دیگر، پدرم نمی تواند هزینه های زندگی و سم زدایی را با جمع آوری و بازیافت زباله تامین کند.

در همین حین مادرم برای خرید مواد به پدرم نگاه می کند تا پول بخرد. این مشکل منجر به درگیری مداوم، تحقیر و فحاشی می شود. من هم تا پنجم درس خواندم و الان مدرسه نمی روم چون گاهی باید بروم تو خیابون و گدایی کنم.

گاهی مردم دلم را می شکستند و در رستوران به من غذا می دادند. با وجود این، پدر و مادرم هر وقت مست بودم مرا کتک می زدند و از خانه بیرونم می کردند، اما چند روز پیش که این ماجرا تکرار شد، بدون اینکه به خانه بروم به تهران برگشتم.

دو شب را در مکان مذهبی خوابیدم اما روز سوم در حال سرگردانی دوست عروسم را دیدم. او مرا سوار ماشینش کرد و به خانه برد، اما فکر کردم قصد بدی دارد، شبانه از خانه اش فرار کردم و با اتوبوس به مشهد آمدم. سرگردان بودم و دنبال جایی می گشتم که شب را بگذرانم.

در همان زمان پلیس گشت مشکوک شد و مرا به کلانتری برد. وقتی ماجرای دخترانی که در دام فرار از خانه گرفتار شده بودند را شنیدم بسیار خوشحال شدم که پلیس به زودی مرا شناخت و … .

داستان واقعی با کمک پلیس پیشگیری خراسان رضوی

[ad_2]

Julissa Lara

متفکر متواضعانه فروتن. گیمر. کارآفرین. طرفدار رسانه های اجتماعی آزاد.

تماس با ما