[ad_1]
سجاد فیروزی در روزنامه شرق نوشت: ایران در سال های پایانی حکومت پهلوی کاندیداتوری خود را برای میزبانی بازی های المپیک 1984 اعلام کرد. در آن زمان فقط لس آنجلس رقیب تهران بود و خیلی ها می گفتند تهران شانس بیشتری برای میزبانی این مسابقات مهم دارد. پیش از این ایران میزبان بازی های آسیایی 1974 بود که موفقیت چشمگیری بود. در آن زمان صحبت هایی در رسانه ها مطرح شد که ایران میزبان المپیک 1984 برای تمرین و آمادگی برای بازی ها است.
اما پس از انقلاب اسلامی موضوع میزبانی بازی های المپیک در تهران به پایان رسید و لس آنجلس بدون رقیب به میزبانی المپیک انتخاب شد. ایران که تا چند سال پیش جدی ترین رقیب لس آنجلس برای میزبانی این مسابقات بود، المپیک را تحریم کرد. تحریم المپیک یک تصمیم سیاسی کشورهای بلوک شرق از جمله ایران و شوروی در واکنش به سیاست های آمریکا بود.
این ممنوعیت را می توان بزرگترین جنبش ورزشی سیاسی در تاریخ ورزش ایران توصیف کرد. اگرچه ایران المپیک 1980 مسکو را به دلیل اعزام نیرو از افغانستان به افغانستان تحریم کرد، اما می توان علت آن را عدم آمادگی ورزشکاران ایرانی برای حضور در ورزش های بین المللی دانست.
در آن سال ها، ایران در یک تصمیم کاملا سیاسی و با اذعان به حمایت آمریکا از رقیب خود در جنگ عراق، المپیک لس آنجلس را تحریم کرد. میرحسین موسوی نخست وزیر وقت جمهوری اسلامی ایران نیز اعلام کرد: عدم شرکت ایران در بازی های المپیک 1984 لس آنجلس به تصویب هیئت وزیران رسید. بنابراین در نگاه اول تحریم این بازی های مهم توسط حکومت ایران را می توان تصمیم جدی ترین بازی های سیاسی ایران در قرن اخیر دانست.
مهمترین تاثیر سیاست بر ورزش ایران
با وجود یک رویداد بزرگ در سال 1984، تحریم المپیک در ادامه بازیهای ایران تأثیر چندانی بر بازیهای ایران نداشت. چرا که در دوره های بعدی کاروان ورزش ایران در بازی های المپیک حضور داشت و این روند تا امروز ادامه دارد. جالب اینجاست که برخلاف اوایل انقلاب، رقابت با ورزشکاران آمریکایی یا سفر به این کشور دیگر خط قرمز ورزشکاران ایرانی نیست و علیرغم عدم دوستی دو کشور، روابط خوبی بین ورزشکاران ایرانی و آمریکایی وجود دارد. روابط با همدیگر. با توجه به این موضوع، مهمترین رویداد سیاسی و تاثیرگذار در ورزش ایران را می توان مربوط به سال 1362 (1983) دانست. تا آن زمان، رقابت با بازیکنان اسرائیلی «خط قرمز» محسوب نمی شد، زیرا حدود پنج بازی ملی فوتبال و باشگاهی بین دو طرف برگزار شد.
امسال اما تیم های ملی کشتی آزاد و فرنگی ایران به مسابقات قهرمانی کیف اوکراین صعود کردند و بیژن سیف خانی کشتی گیر ایرانی روی تشک به مصاف کشتی گیر اسرائیلی رفت. علیرغم برتری سیف خانی بر رقیب اسرائیلی، کاروان ایران به دستور داخلی اوکراین را ترک کرد و همه بدون حضور آزادکاران روی تشک به ایران بازگردانده شدند.
از لحظه ای که کیهان ورزیشی تیتر زد: «سفوخانی بینی اسرائیل را به زمین مالید» رقابت بین بازیکنان ایران و اسرائیل همچنان قرمز است و نباید اتفاق بیفتد.
البته در سال 1983 تردیدهایی در مورد رقابت با ورزشکاران اسرائیلی وجود داشت. آنطور که سیف خانی توضیح داد، در زمان برگزاری این کشتیها، هیچکس دقیقاً نمیدانست شرکت کند یا نه. رئیس تیم ملی کشتی به همراه فردی به نام بهشتی که نماینده وزارت امور خارجه در این رقابت ها بود به سیف خانی گفت که اگر احساس می کند در حال شکست مقابل رقیبی است، کشتی نگیرد. با این حال کشتی گیر ایرانی مطمئن است که می تواند حریف خود را شکست دهد. آنطور که کیهان ورزیشی می نویسد، سیف خانی با شکست 10 بر 3 رقیب اسرائیلی خود و البته آقای بهشتی به عنوان نماینده وزارت امور خارجه، کاروان ورزش ایران را به وجد آورد. به گفته این ورزشکار، آقای بهشتی آنقدر هیجان زده بود که گفت بابت این برد شیرین به ایران برمی گردد، اما بر خلاف تصور با دستور فوری تهران، کاروان کشتی از اوکراین به ایران برمی گردد.آقای بهشتی بهشتی توبیخ خواهد شد.
کی گفته با بنی اسرائیل نجنگید؟
منبع این خبر سالهاست که بحثهای زیادی را به همراه داشته است. بسیاری این موضوع را به علی اکبر وزیر امور خارجه وقت ربط داده اند، اما هرگز به طور رسمی اعلام نشده است. این شایعات ادامه داشت تا اینکه علی اکبر ولایتی، رئیس هیئت مؤسس و هیئت امنای دانشگاه آزاد، سرانجام در روز دانشجو در دانشکده فنی واحد تهران غرب و کشتی گیر ایرانی آن را پذیرفت. مبارزه با کشتی گیر اسراییلی برخی می گویند که توسط یک استان تاسیس شده است. من افتخار می کنم که پایه گذار این عملیات در کشور هستم.»
همه چیز به بهانه تراشیدن مو در حال رخ دادن بود، اما …
ورزشکاران ایرانی تا به امروز نزدیک به چهار دهه است که از رقابت با ورزشکاران اسرائیلی اجتناب کرده اند. ریشه مشکل در نگاه جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل است که چنین کشوری را به رسمیت نمی شناسد. به این ترتیب در دو دهه اخیر، هرگاه بازیکن ایرانی در تورنمنت با حریف اسرائیلی روبرو می شد، بهانه مصدومیت می گرفت و از درگیری دوری می کرد. این اتفاق نه تنها در مسابقات جهانی بلکه در بازی های المپیک نیز رخ داد. امتناع ورزشکاران ایرانی از رویارویی با اسرائیلی ها در راستای سیاست های مسئولان ورزش ایران بود تا در بازگشت از مسابقات بین المللی جوایز قابل توجهی دریافت کنند.
پس از سال ها امتناع از رقابت با ورزشکاران اسرائیلی به دلیل مصدومیت، فدراسیون جهانی و البته کمیته بین المللی المپیک (IOC) نسبت به این موضوع حساس شدند و اعلام کردند که اگر ورزشکاران ایرانی دیگر با ورزشکاران اسرائیلی مسابقه ندهند. خواهند رفت، جریمه های سنگینی خواهند داشت. در پی این تهدید و شاید تاکنون، مسئولان ورزش ایران تغییر مسیر داده اند و برای دوری از تهدید سازمان های بین المللی ناقض منشور المپیک، به تاکتیک های دیگری متوسل شده اند. از بهانه نگرفتن ویزا گرفته تا عدم اعزام ورزشکاران به مسابقاتی که احتمال رقابت با رقبای اسرائیلی وجود دارد.
عصر جدیدی با جمله “شما باید بازی کنید”
در سال های اخیر تاثیرات عدم رقابت با ورزشکاران اسرائیلی بر ورزش ایران بیشتر شده است که با انتشار هشتگ «باید بازی کنی» در کشتی علیرضا کریمی مقابل رقیب روسی اش آغاز شد. او که در جام جهانی با تیم ملی امید شرکت کرده بود از حریف روس پیش افتاد اما فریادهای علیرضا رضایی سرمربی وقت تیم ملی در سالن به وضوح شنیده می شد که «علیرضا باید. بازی.” این شکست به این دلیل صادر شد که یک کشتی گیر اسرائیلی به آن سوی جدول صعود کرده بود و اگر کریمی برنده مسابقه بود، با حریف اسرائیلی روبرو می شد. در نهایت او عمدا کشتی را به رقیب روس خود سپرد تا کشتی گیر اسرائیلی دلخور نشود. انتشار این ویدئو جنجال زیادی را به همراه داشته است و همچنین سوالاتی در مورد شکست عمدی ورزشکاران ایرانی در مسابقات بین المللی با هدف اولی ها ایجاد شده است.
در نهایت کار به جایی رسید که جامعه جهانی می خواست برای ایرانی ها شمشیر بکشد و به مشکل پایان دهد. او با تهدید به تعلیق ورزش ایران، به دنبال سیاسی کردن تصمیم ورزشکاران ایرانی و مرتبط ساختن آن با اهداف مقامات ارشد ورزش ایران بوده است. شرایط به گونه ای شد که چند تن از روسای فدراسیون از جمله رسول خادم مجبور شدند نامه ای رسمی بنویسند تا راه حلی برای مشکل عدم رویارویی با بازیکنان اسرائیلی پیدا کنند.
بحران و شهادت سعید مولایی علیه مسئولان ورزش ایران
داستان «تو باید بازی کنی» ساخته علیرضا کریمی بخشی از بحرانی است که ورزش ایران به دلیل سیاست عدم رقابت با بازیکنان اسرائیلی گریبانگیر آن شده است. چون بحران واقعی پناه دادن به سعید مولایی بود. مردی که به همراه تیم ملی جودوی ایران به اوزاکای ژاپن رفت، برای دوازدهمین بار از رویارویی با حریف اسرائیلی خود اجتناب کرد، اما تفاوتش این بود که او به آلمان رفت و با صحبت های داغ مدعی شد که ایرانی ها به گفته مسئولان ورزشی، او به دلیل عدم توانایی در رقابت با بازیکن اسرائیلی، عمدا آسیب دید. او بعداً به مغولستان پناهنده شد و در حال حاضر با پرچم این کشور در جودو مسابقه می دهد و تحت فشار قرار گرفت تا در مسابقات شرکت نکند.
در نهایت دادگاه حکم محرومیت 4 ساله جودوی ایران را صادر کرد و گفت تا زمانی که طرف ایرانی منشور المپیک را نپذیرد، جودوی ایران اجازه حضور در مسابقات جهانی را نخواهد داشت. با این حال، مقامات ایرانی در بیانیهای که روز جمعه منتشر شد، این اتهامات را رد کردند و اظهار داشتند: «ادعاهای مشابه و بیاساس درباره اطلاعات اسرائیل بیش از یک بار مطرح شده است. اسرائیلیها به تنهایی با رقبای روبرو نیستند. و آنها مقصر هستند، آنها این را ندارند.
تصمیم جنجالی مجلس
ورزش ایران در چهار دهه گذشته تحت فشار شدید جامعه جهانی برای اتخاذ چنین تصمیمی بوده است، اما هر بار با تکیه بر بهانه هایی مانند مصدومیت، غیبت یا باخت عمدی توانسته اند بر آن فائق آیند. اما تصمیم جنجالی برخی نمایندگان در سال 1399 ویرانی بزرگی را در ورزش ایران به وجود آورد. در واقع در حالی که مجلس دهم در روزهای پایانی خود بود، بهائیان پیش نویس 14 ماده ای را علیه اقدامات خصمانه اسرائیل تصویب کردند که یکی از آنها می تواند ورزش را در آینده ای دور تحت تاثیر قرار دهد.
در این موضوع به ماده 11 این طرح اشاره شده است که در آن آمده است: «هر گونه مسابقه یا مسابقه ورزشی بین ورزشکاران ایرانی و تیمهای ورزشی با مخالفان رژیم صهیونیستی اعم از رسمی یا تدارکاتی ممنوع است.» ماده خطرناک 11 بعداً از مجلس حذف شد زیرا در صورت قانون شدن، ورزش ایران به طور رسمی از کلیه مسابقات بین المللی تعلیق می شد. زیرا رسماً این شایعه در حال تحقق است که این مقامات سیاسی ایران هستند که در امور ورزش دخالت می کنند و اصولاً با محرومیت شدیدی روبرو هستند.
اما مهم ترین تصمیم سیاسی که برای ورزش ایران در قرن اخیر گرفته شد، عدم رقابت با اسرائیلی هاست. به این «خط قرمز» می گویند و هیچ بازیکنی اجازه عبور از آن را ندارد. در این مدت اما بسیاری از ورزشکاران ایرانی با اسرائیلی ها به رقابت پرداختند و اغلب سعی داشتند با بیان اینکه از ملیت رقیب خود بی اطلاع هستند، از آنها پیشی بگیرند.
اما ممنوعیت این موضوع علاوه بر افزایش سایه تعلیق برای ورزش های ایرانی مانند جودو، کشتی و شطرنج، مهاجرت برخی از بازیکنان مطرح ایرانی را نیز در پی داشته است. سعید مولایی پر سر و صداترین ورزشکار ایرانی است که در اعتراض به عدم رقابت با اسرائیلی ها از ایران مهاجرت کرد. اما خروج علیرضا فیروزه شطرنج باز از ایران و همچنین پناهندگی او به فرانسه می تواند غم انگیزترین خروج یک ورزشکار نخبه از ایران باشد.
[ad_2]