فیضه هاشمی: جرم من «دختر رفسنجانی بودن» است.

[ad_1]

فیضه هاشمی می گوید از زمانی که او وارد عرصه سیاست شد موانع بر سر راه ورزش زنان افزایش یافته است، اما مسائل اساسی که حل نشده باقی مانده اند به دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بازمی گردد. او از عملکرد وزارت ورزش راضی نیست و می گوید شرایط به گونه ای است که هرکس روی کار بیاید خود را «صد لطف به قبلی ها» خطاب می کند و به همین دلیل آنها را پست می کند.

گزیده ای از گفت و گوی فیضه هاشمی از ایسنا:

  • اوایل انقلاب همه چیز به سمت انقلاب و اسلامی شدن پیش می رفت و صحبت از حجاب بود. به همین دلیل نگران بودند و با تصور اختلاط و پوشش غیراسلامی قبل از انقلاب سعی کردند ورزش بانوان را کنار بگذارند.
  • من در آن زمان هیچکس را در ورزش نمی شناختم و نمی دانم کجا مرا پیدا کردند و به ورزش رساندند. چون 16 ساله بودم و سلبریتی نبودم. آن زمان باشگاه اسدی نزدیک خانه ما در دیشیب بود. پیش من آمدند و گفتند چون خواهرزاده و برادرزاده آقای هاشمی هستید، اگر در باشگاه اسدی ورزش کنید، افکار خطرناک ورزش بانوان تعدیل می شود و می فهمد که با حجاب اسلامی می شود ورزش کرد. از سوی دیگر هاشمی صاحب نیز از این جریان حمایت می کند. به بابا گفتم قبول کرد و از همونجا شروع کردم به بازی کردن.
  • جنگ تمام شده بود و بابا رئیس جمهور شده بود. من هم فعال بودم و افراد زیادی برای انجام کارها از طریق بابا به من مراجعه کردند. در سال 89 نایب رئیسی کمیته ملی المپیک به من پیشنهاد شد. انتخابات کمیته برگزار شد و من رای خوبی کسب کردم. منتها در همه این مسائل با بابا مشورت کردم.
  • آقای افشارزاده پیشنهاد داد که برای بانوان مسلمان دنیا تشکلی راه اندازی کنیم، چون ورزش عمومی بانوان تقریبا خوب بود و حتی در رشته های مختلف تیم ملی داشتیم، اما فقط مسابقات داخلی بود و دختران در مسابقات خارجی حضور نداشتند. مجاز. . او دختران را تشویق کرد تا به تیم ملی برسند، اما بعد متوقف شد و پیشرفت دیگری حاصل نشد. ضمن اینکه در برخی کشورهای اسلامی حتی بازی هم نداشتیم، یعنی نمی دانستند بازی زنان می تواند اسلامی باشد.
  • اگر به تنهایی فدراسیون درست کنیم و به کشورها بنویسیم که فدراسیون تشکیل داده ایم و شما بیایید مخالفت می کنند، چون هرکسی مدعی کاست خودش است. از طرفی به دلیل عواقب جنگ، متحدان زیادی در دنیا نداشتیم و همه کشورها طرفدار صدام بودند. بنابراین فکر کردیم که باید رایزنی با کشورها را آغاز کنیم. به همین دلیل اولین کنگره ورزش بانوان کشورهای اسلامی را برگزار کردیم و از طریق کمیته ملی المپیک همه کشورهای اسلامی را دعوت کردیم.
  • من در شورای ورزش و ستاد انتخاباتی آقای روحانی حضور داشتم. پس از پیروزی در انتخابات کمیته هایی تشکیل شد و من در هیئت ورزشی حضور داشتم. هاشمی طبا رئیس این کمیته بود و ما اولویت ها را تعیین کردیم و افراد را برای پست وزیر ورزش معرفی کردیم اما بعد از آن ما را رها نکرد. من نمی خواستم کمک کنم، اما آنها به دلایل سیاسی آن را درک کردند. اخیرا شنیدم به آقای روحانی توصیه شده که از فرزندان هاشمی استفاده نکند.
  • هرکسی که کاندیدا می شد (برای ریاست فدراسیون ها) من جرات حمایت نداشتم، چون برعکس بود. یادم هست در زمان آقای قذافی و قبل از ورود آقای صالحی امیری به کمیته، از خانم هادوی برای نایب رئیسی کمیته حمایت کردم اما ایشان فقط سه رای آورد. من بارها با روسای فدراسیون صحبت کردم، گفتند به هرکسی که بخواهی رای می دهی، اما فقط سه رای آوردند.
  • من از ورود به سیاست پشیمان نیستم. مشکلات کشور کم نیست و در همه بخش ها وجود دارد. پیش از تصویب پیشنهاد کارگزاران برای حضور در انتخابات مجلس پنجم، مسائل سیاسی از قبل شروع شده بود، اما هنوز این ورزش نرسیده بود. یادم هست در مجلس چهارم، چپ و راست مرتب از طرح های سازندگی بابا انتقاد می کردند. دلیل ورود من به سیاست این بود که وقتی مجلس می تواند مانع برنامه های هر دولتی باشد، اگر امثال من وارد مجلس شوند و حافظ باشند، رئیس جمهور بهتر می تواند کارش را انجام دهد. بنابراین من می توانم در آنجا نیز موثر باشم.
  • سلطانیفر سعی می کرد از شر شوخی ها و شوخی ها خلاص شود و من ندیدم که او به یک موضوع جدی برود. در زمان آقای سلطانیفر قبل از کرونا شرایط به گونه ای بود که حتی یک مسابقه فوتبال بدون دعوا و دعوا و فحاشی انجام نمی شد، یعنی نمی توانست تا این حد بازی ها را مدیریت کند. او در زمین بازی بانوان هم ضعیف بود، ما راضی نبودیم و باید خیلی بهتر عمل می کرد.
  • هر کدام را باید با توجه به شرایط زمانه خود بررسی کرد. آقای غفوری فر مرد محترمی بود که به توسعه ورزش بانوان علاقه داشت و زنان را آزاد می کرد. اما به نظر من آقای هاشمی طبا بهترین رئیس سازمان ورزش بود. چون در حین ساخت و در دو دوره کامل کار کرد. البته آقای خاتمی در اوایل کارش بود و وقت داشت کارش را تمام کند. من هم آقای مهرعلی زاده را بدترین می دانم. بخصوص در ورزش بانوان البته در قسمت آقایان عملکرد خوبی نداشت حتی وزرای آقای احمدی نژاد بهتر از آقای مهرعلی زاده بودند.
  • من معتقدم که مردم توانایی متقاعد کردن را دارند. اما بعد ما این کار را کردیم، همه کسانی که با ما نبودند، اما صحبت کردیم. او دیگر جرات حرف زدن هم ندارد، برای همین می گویم وزارت ورزش و وزارتخانه های دیگر از جای دیگری اداره می شوند. مطمئنم آقای سجادی در مورد پذیرش بانوان در ورزشگاه، ورزش های پربار و بدنسازی صحبتی نخواهد کرد. اگر ائمه جمعه و مراجع آن زمان را قانع می کردیم.
  • من هر کدام را با توجه به شرایط خود رتبه بندی می کنم، چون نمی توان شرایط زمان جنگ را با زمان آقای خاتمی که همه چیز آماده بود مقایسه کرد. به این ترتیب من به بابا 18، به آقای خاتمی 16، به آقای احمدی نژاد منهای 2 امتیاز، در دور اول به آقای روحانی 16 و در دور دوم (در ورزش بانوان) 8 امتیاز می دهم. 18 به هاشمی طبا و 4 به مهرعلی زاده می دهم. آقایان قذافی و سلطانیفر هیچ امتیازی ندارند، زیرا زمان زیادی را تلف کردند و کمترین کاری را که در توان داشتند انجام ندادند. کمتر از 5 می گیرند.
  • من معتقدم مشکلات ما از زمان آقای احمدی نژاد شروع شد و کشور را به سمت بحران هایی کشاند که هنوز هم با آن دست و پنجه نرم می کنیم و قابل حل نیست. نقش آقای احمدی نژاد خیلی اساسی است. من او را خائن می دانم.
  • یاسر هرگز باشگاه سوارکاری نداشت. او می گوید: «اسب های من روزی 300 هزار تومان برای پوست هندوانه خرج می کنند در حالی که من تا به حال اسب نداشته ام. اینها شایعه است. یاسر اسبی داشت که ترکمنستان به بابا داد. یاسر هم آن را در باشگاه گذاشت و خودش و دیگران از آن استفاده کردند.
  • در زمان آقای مهرعلی زاده خیانت در ورزش بانوان در زمان آقای احمدی نژاد صورت نگرفت.
  • در زمان آقای قذافی وقتی برای صحبت وقت خواستیم ایشان موافقت کردند و ما هم نظر خود را دادیم اما فایده ای نداشت. به طور کلی من منتقد جدی آقای قذافی و سلطانیفر بودم.
  • آقای علی آبادی گفته بود احمدی نژاد گفته فیضه هاشمی در فدراسیون کار سیاسی می کند و باید جلوی این کار گرفته شود. ما هیچ وقت سیاست نکردیم اما آقای احمدی نژاد دشمن آقای هاشمی و خانواده اش بود.
  • آقای خاتمی سنگ اندازی نکرد، بودجه را هم برای ما پیش بینی کرد و مسابقه را به راحتی برگزار کردیم. ما سنگ نمی انداختیم، اما مهربانی را ندیدیم، یعنی اینطور نبود که با ما باشند و تشویقمان کنند. همه چیز به تلاش خودمان بستگی داشت.
  • اگر من در سیاست و اتفاقات سال 88 نبودم، امروز هم فدراسیون تعطیل بود. چون آقای احمدی نژاد جلوی خیلی چیزها را گرفت. همه چیزهایی که در این جریان ها نبود. بقیه را تحمل کرد؟ دانشگاه آزاد را ویران کرد و همه مدیران زمان آقای خاتمی را برکنار کرد. من فقط دختر آقای هاشمی بودم و گناهم از همه بیشتر بود.
  • اگر من سیاستمدار نبودم فدراسیون اینقدر پیشرفت نمی کرد. در کشورهای در حال توسعه جهان، سیاستمداران زن و مرد در خط مقدم ورزش نگه داشته می شوند و موج را به حرکت در می آورند.
  • غیر از خانواده هاشمی، چه کسانی از به اصطلاح پیشکسوتان به این سمت رفتند؟ اون موقع نداشتیم من از دختران برخی از مسئولان خواستم به سراغ شما بیایند و آنها پاسخ دادند که پدرمان گفته است وارد این مشکلات نشوید. من پاسخ های مشابهی را از خانواده های بسیاری از مسئولان شنیده ام. هیچ کس کار و وقت گذرانی را بدون سود و پول نمی پذیرد. همچنین در تمام این سال ها هیچ نوه ای نداشتیم که درگیر مسائل اجتماعی و غیراجتماعی و ایجاد تحول باشند.
  • از زمانی که من وارد سیاست شدم، ورزش زنان به عنوان یک جنبه سیاسی و امنیتی دیده شد، بنابراین موانع بیشتر شده است، زیرا آنها آن را نه به عنوان یک ورزش، بلکه برای قدرت خود و برای گرفتن حقوق زنان می دانند. سلاح
  • قبل از اینکه گفتم خانم ها دوچرخه سواری کردند و مشکلی نداشت. اتفاقاً با حرف من مشکل داشت. این را هم بگویم که دوچرخه سواری برای زنان شعار من نبود بلکه شعار انصار حزب الله نابودی من بود. تلاش برای شروع اصلا برایم ممنوع نبود، حتی خودمان هم بارها در جاده ها دوچرخه سواری کردیم و هیچ مانع و مشکلی نداشتیم.
  • انصار حزب الله می گوید که خانم هاشمی در مورد زنان دوچرخه سوار صحبت کرده است، اما ملحفه های گشاد، لباس ها و شلوارهای گشاد و کت بلندی که نمی شود سوار شود، بنابراین منظور خانم هاشمی این بوده است که نقاب خود را بردارند و دوچرخه سواری کنند. از آن به عنوان تبلیغ علیه من استفاده کردند. هر جا صحبت کردم آمدند دست بدهند اما موفق نشدند و صدایم را بلند کردند.
  • بر اساس گزارش های پشت صحنه، وی گفته است که اگر روزنامه فیض را تعطیل کنیم، بقیه پاسخگو خواهند بود. از طرفی شماره های زیادی توسط روزنامه زنان راه اندازی شد و در ردیف روزنامه های پیشرو قرار گرفت. در آن زمان مسائل سیاسی نیز وجود داشت. مثلاً آقای نوری و آقای مهاجرانی را در نماز جمعه کتک زدند، ما استیضاح وزیر آقای خاتمی را داشتیم و از این قبیل موارد زیاد بود. ابتدا جامعه و سپس روزنامه زنان توقیف شد. دستگیری های دسته جمعی و عده ای دیگر دستگیر شدند.
  • یکی از خصوصیات من این است که هر جا باشم تند می روم و نمی توانم خودم را کنترل کنم. من خیلی از کنترلم مطمئن نیستم. از طرفی بابا به خاطر روزنامه من خیلی تحت فشار بود چون هرکی مخالفت می کرد پیش بابا می رفت. برای همین اصلا نمی خواستم روزنامه دیگری منتشر کنم.
  • کارنامه ورزشی من ماندگارتر شده است. دوره های سیاسی کار کرد، اما دوام نیاورد. وقتی می بینیم که وضعیت کشور این گونه است، یعنی فعالیت های سیاسی ما پایدار نیست. خوب، موفق و تاثیرگذار بود، اما ماندگار نشد. در حالی که بازی اکنون مانند یک سیل است که اکنون هیچکس نمی تواند جلوی آن را بگیرد و هر چقدر هم که برای محدود کردن آن تلاش کنند، دوباره در راه است.
  • متأسفانه در زمان آقای خاتمی دعوای عجیبی با خانم طاهریان شروع کرد که در کار ما بی تأثیر نبود و بعداً متوجه شدیم که من هدف قرار گرفته ام. اولین اشتباه را آقای مهرعلی زاده انجام داد. قبل از بازنشستگی و رفتن خانم طاهرین، عده ای جو بدی ایجاد کردند و عده ای را مقابل وزارت ورزش آوردند و علیه خانم طاهرین شعار دادند. با اینکه چیزی به من نگفتند، اما همه یکی بودیم و نگران بودیم.
  • در دوره اول ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد هیچ مسئول ورزشی ما را ندید و دشمن فدراسیون نشد، چون فدراسیون کار بزرگی کرد و مرده ها دیدند هرچه جلوتر رفتند نقششان کم می شود رفتند. بسیاری از مربیان بعدها دشمن ما شدند.

[ad_2]

Tiana Fitzpatrick

دوست حیوانات در همه جا. متخصص موسیقی برنده جایزه. کافه قهوه. ارتباط دهنده. کاوشگر. متعصب الکل

تماس با ما