[ad_1]
مشرق: مردی که همسرش را جلوی چشم بچه ها کشته بود برای آخرین دفاع در دادگاه حاضر شد و ابراز پشیمانی کرد.
به گزارش خبرنگار ما، مردی 36 ساله با 6 فرزند پس از درگیری همسرش را با ضربات چاقو به قتل رساند. متهم اگرچه در جلسه اول سعی داشت وانمود کند که قتل دخترش را انجام داده است، اما در جلسه دوم به قتل اعتراف کرد و گفت که همسرش را به دلیل خیانت به او کشته است.
در اولین جلسه دو فرزند بالغ مقتول که به سن بلوغ رسیده بودند در دادگاه به جرم خود اعتراف کردند اما توضیح دادند که مادرشان توسط پدرشان کشته شده است. دختر مقتول گفت: پدر و مادرم مدتی بود با هم دعوا می کردند، حتی مادرم تصمیم به جدایی از پدرم گرفته بود و پدرم به خاطر آن عصبانی بود. در زمان حادثه پدرم چاقو برداشت و مادرم را با چاقو زد. ضربه محکمی زد و بعد فرار کرد. با اورژانس تماس گرفتیم و برای مادرمان کمک خواستیم که متاسفانه مادرمان جان خود را از دست داد.
متهم وقتی برخاست، منکر اتهام شد و گفت: من همسرم را نکشتم، او را کشتم. شاید دخترم بعد از من او را کشته باشد.
مرد گفت: همسرم به من خیانت کرد و من با او دعوا کردم اما همسرم را نکشتم، همانطور که گفتم شاید دخترم این کار را کرده است. سایر فرزندان مقتول نیز که در زمان وقوع حادثه در خانه حضور داشتند، شهادت دادند که پدرشان مادرشان را کشته است. متهم همچنین مدعی شد که مادر مقتول زنده است و او می تواند درباره کارهای دخترش شهادت دهد.
با ادعای جدید متهم پرونده برای تحقیقات کامل و شناسایی مادر مقتول به دادسرا ارسال شد اما مشخص شد مادر مقتول سال ها پیش فوت کرده است.
طبق اطلاعات دادستانی مقتول در سن 11 سالگی ازدواج کرده و به همراه همسرش از زادگاهش به تهران آمده و در منطقه فرحزاد ساکن شده است. او شش فرزند داشت و با همسرش مشکل داشت اما از هم جدا نشدند.
دختر مقتول، دختر بزرگ خانواده، به مأموران گفت: من و مادرم رابطه نزدیکی داشتیم، برادرم که دو سال از من کوچکتر است کار میکرد و پدر و مادرم کار میکردند. پدر معتاد به مواد مخدر بود، من از خواهر و برادر کوچکترم در خانه مراقبت می کردم، پدر و مادرم مدتی بود که با هم دعوا می کردند.
پدرم فکر می کرد مادرم با مردی رابطه دارد. چون می گفت می خواهد از پدرم جدا شود اما پدرم قبول نمی کند. آنقدر مهم شد که پدرم مدام مادرم را زیر نظر داشت و هر شماره تلفنی را که در گوشی مادرم می دید چک می کرد. او فکر می کرد مادرم با مردی رابطه دارد. نمی دانم چه اتفاقی بین آنها افتاد که مادرم اینقدر تلاش می کرد از پدرم جدا شود.
این دختر ادامه داد: روز حادثه پدر و مادرم درگیر این موضوع شدند. سعی کردم جداشون کنم وقتی پدرم به آشپزخانه رفت، فکر کردم دعوا تمام شده است. مادرم دراز کشیده بود که پدرم با چاقو به او حمله کرد و او را کشت. او آنقدر سریع این کار را کرد که ما نتوانستیم پاسخ دهیم. بعد به برادرم که سر کار بود زنگ زدم و گفتم برای مادرمان اتفاق بدی افتاده و می خواهم او به خانه بیاید. مادرم مرده بود و هیچ کس نمی توانست کاری کند.
رسیدگی به این پرونده در حالی بود که فرزندان خردسال مقتول در حال انتقال به بهزیستی بودند. در پی عذرخواهی فرزندان بزرگتر مقتول، نماینده دادستان نیز از رئیس قوه قضائیه تقاضای دیه برای فرزندان صغیر کرد.
بدین ترتیب دومین جلسه دادگاه برگزار شد. این بار متهم به جرم خود اعتراف کرد و گفت: قتل را قبول دارم. من همسرم را کشتم و از این بابت بسیار متاسفم. من اشتباه کردم، پای دخترم را از وسط بریدم، نباید این کار را می کردم. حالا عذرخواهی می کنم و متاسفم که بچه هایم بی خانمان هستند.
پس از جلسه دادگاه، قضات این حکم را صادر کردند.
[ad_2]