هاشمی طبا: شورای نگهبان مجلس سنا است.

[ad_1]

ایده «جمهوری دوم» بهنور و پیشنهاد وی برای تغییر فوری قانون اساسی، آثار منفی و مثبت فراوانی به همراه داشت و امروزه نیز یکی از موضوعات اصلی جلسات و گردهمایی های سیاسی است.

به گزارش خبرآنلاین، مصطفی هاشمی، فعال سیاسی اصلاح طلب که در دولت دوم هاشمی و دولت اول خاتمی به عنوان معاون رئیس جمهور فعالیت می کرد، دارای تجربه و کاندیدای ریاست وزارت صنعت و کمیته ملی المپیک بوده است. در انتخابات ریاست جمهوری هشتم و دوازدهم، نظر مثبت چندانی درباره ایده و پیشنهاد بهنور وجود ندارد.

وی تاکید کرد: مشکلات کنونی کشور بیش از کاستی های قانون اساسی فعلی ناشی از عملکرد برخی نهادها است که “خود را فراتر از قانون می دانند و قانون و اراده خود و حتی خود را نادیده می گیرند.” هاشمی طبا معتقد است در صورت عدم رسیدگی به این چالش مهم، تغییر در قانون اساسی امکان پذیر نخواهد بود. ادامه گفتگو با این فعال سیاسی ارشد را در ادامه بخوانید:

اخیراً باهنر پیشنهاد ایجاد «جمهوری دوم» با هدف اصلاح ساختاری را مطرح کرد و در این زمینه بر لزوم تغییر قانون اساسی تاکید کرد. به نظر شما این ایده قابل قبول است و توانایی اجرای آن را دارید؟

بسیاری از افراد با اهداف و دیدگاه های متفاوت و حتی متضاد موضوع لزوم تغییر یا حمایت از قانون اساسی را مطرح کرده اند، تغییر مورد نظر در قانون اساسی به طور کلی و جزئی چه ویژگی هایی دارد؟

تا زمانی که این نکات مهم روشن نشود، نمی توان به طور دقیق «جمهوری دوم» یا تغییر قانون اساسی را پیش بینی کرد. اما به نظر من رسیدن به اجماع ملی و اجماع لازم برای رسیدن به آن آسان نیست. بنابراین اصلاحیه پیشنهادی قانون اساسی را چندان مهم نمی دانم.

استدلال شما برای این مخالفت چیست؟

مراحل، الزامات و فرآیندهای بسیار پیچیده ای برای تغییر قانون اساسی وجود دارد. به عنوان مثال، چه کسی صلاحیت واگذاری این تغییر را دارد؟ این مثال ساده پیچیدگی های مشکل را نشان می دهد و راه را برای خوش بینی نسبت به امکان تغییر قانون اساسی و پیامدهای آن هموار می کند.

به غیر از نکته ای که اشاره کردید، آیا زمان حال را اساساً برای پیگیری و اجرای تغییر قانون اساسی می بینید؟

هیچ کس نمی تواند دقیقاً بگوید که این تغییر چه زمانی رخ می دهد.

پیشنهاد باهنر آثار مثبت و منفی زیادی داشت. بخش مهمی از این مظاهر نگرانی از امکان تبدیل نظام ریاستی به نظام پارلمانی و احیای نخست وزیری است. منتقدان می گویند اصلاح قانون اساسی بهانه ای برای پایان دادن به انتخابات ریاست جمهوری با رای مردم خواهد بود و مجلس مهندسی شده شورای نگهبان نخست وزیر را بدون اکثریت آرا انتخاب خواهد کرد. چقدر این ارزیابی و نگرانی را جدی و دقیق می دانید؟

در برخی از دموکراسی ها، پارلمان رئیس جمهور را انتخاب می کند و نتیجه انتخاب آنها تفاوت قابل توجهی با اراده اکثریت واجدین شرایط ندارد.

اما نکته اینجاست که وقتی در کشور و به ویژه در روند تایید یا رد کاندیداها شفافیت وجود ندارد، چه فرقی می کند که مردم یا نمایندگان مجلس رئیس دولت را انتخاب کنند؟ احمدی نژاد، خاتمی، روحانی و رئیسی را مردم انتخاب کردند، اگر انتخاب رئیس جمهور به مجلس سپرده شود، شاید آنها هم به مجلس راه پیدا کنند.

چالش کنونی ایران انتخاب رئیس جمهور با رای مردم است یا با رای نمایندگان مجلس؟ مشکل اینجاست که مجریان قانون اساسی و سایر قوانین در حوزه های مختلف به دقت زیر نظر دارند و این نهاد مایل یا قادر به انجام اقدامات غیرقانونی یا غیرقانونی نیست.

اگر این اصل مهم بر ساختارهای مختلف کشور به ویژه ساختار سیاسی حاکم باشد، اداره کشور هیچ تفاوتی با رئیس جمهور یا نخست وزیر ندارد، زیرا آنها قادر به انجام مأموریت قانونی خود هستند. همین طور اگر نهادها خود را فراتر از قانون بدانند و فارغ از قانون از اراده و سلیقه خود استفاده کنند، چه رئیس جمهور و چه نخست وزیر، گرهی از مسائل ملی باز نمی شود. بنابراین، اجبار نیروی انتظامی به رعایت قطارهای مقرر قانونی مهمتر و در اولویت است تا تغییر قانون اساسی.

در شرایط کنونی، برخی از منتقدان تغییر قانون اساسی نیز نگران به خطر انداختن پایه های دموکراسی در کشور هستند، آیا این نگرانی را درک می کنید؟

نه دموکراسی به اشکال مختلف ظاهر می شود. اما شکل نظام سیاسی مهم نیست، محتوا و کار مهم است، مثلاً الان شورای نگهبان داریم که اختیارات رئیس جمهور یا نمایندگان مجلس را تعیین می کند. این شورا نیز توضیحات و توجیهات خاص خود را دارد. اما در نهایت حضور یا عدم حضور مردم در انتخاب رئیس جمهور یا حضور غیرمستقیم مجلس در اجرای مأموریت قانونی نمایندگان منتخب آنها جدی است و مهمتر از آن تغییر مؤثری را به دنبال ندارد.

حال فرض کنید قانون اساسی را تغییر دهیم و نخست وزیر احیا شود یا راه دیگری جایگزین شیوه انتخاب رئیس جمهور شود و شورای نگهبان همان روند بررسی و تعیین اختیارات و رد صلاحیت ها را ادامه دهد، اگر چنین است، آیا می توان گفت که دموکراسی یک دولت است. ? بدتر شد؟ به نظر من نه چون بالاخره وضعیت فعلی ادامه دارد. زمانی که نظام کشور کنترل شود و تمایلی به تغییر اساسی این نظام نباشد، هر تغییری رخ خواهد داد، نتیجه آن استقرار و تقویت همان نظام کنترل شده خواهد بود.

نظر شما در مورد دو مجلس چیست؟

اجرای این پیشنهاد چه فایده ای دارد؟ الان هم در عمل سنا داریم که شورای نگهبان است، فقط تعداد اعضای شورای نگهبان کمتر از استاندارد جهانی تعداد اعضای سنا است. حتی مجلس خبرگان نیز وضعیت مشابهی دارد.

[ad_2]

Braylon Mccoy

محقق حرفه ای وب. پیشگام الکل متعصب تلویزیون دوست حیوانات در همه جا.

تماس با ما