fastescobanner

مرد نابینا بر مجازات انتقام اصرار دارد

[ad_1]

مردی که به دادخواست برادرش پیوست و مردی که او را نابینا کرد و او را به اعدام محکوم کرد به دلیل نقض حکم قصاص مجدد محاکمه می شود.

به گزارش شرق، متهم قبل از شروع دادگاه یک بار به قصاص محکوم شد اما دیوان عالی کشور با نقض این حکم، خواستار اعاده دادرسی شد.

در سال 96 ماموران کلانتری پیشوا از درگیری در یک کارخانه چوب مطلع شدند و راهی محل شدند. هنگامی که آنها به محل حادثه رسیدند، یکی از معترضان به نام شاهرخ از ناحیه چشم آسیب دید و به بیمارستان منتقل شد. به گفته شاهدان عینی دو برادر به نام های نوید و یعقوب که در محل حضور داشتند دستگیر شدند. بازجویی از این دو برادر پس از اینکه معلوم شد شاهرخ چشم چپش را به دلیل شدت جراحات برداشته است، ادامه یافت.

این مرد پس از بهبودی نسبی از نابینایی به نوید شکایت کرد و گفت: با دو برادر اختلاف مالی داشتم. بارها از آنها خواستم که این مشکل را حل کنند، اما آنها بدون توجه به امروز و فردا این کار را کردند. روز حادثه برای تسویه حساب به کارگاه چوب بری آنها رفتم که کار به هم خورد. در همان زمان بسیاری دیگر در حمایت از این دو برادر به دعوا پیوستند. در حالی که داشتم از خودم دفاع می کردم، ناگهان نوید مشتی به صورتم زد. آن شوک مرا به بیمارستان برد، اما ضربه وارده خیلی زیاد بود و چشم چپم نابینا شد. من از نوید شاکی هستم.

نوید پس از طرح شکایت مورد بازجویی قرار گرفت. او اعتراف کرد: زمانی که آن روز من و یعقوب در کارگاه مشغول به کار بودیم، شاهرخ با دوستانش به کارگاه آمد. آهسته و بدون مقدمه شروع به صحبت کرد و گفت که من بحث مالی را حل می کنم. این باعث عصبانیت برادرم و دعوا شد. شاهرخ و دوستانش برادرم را تا سر حد مرگ کتک زدند، به همین دلیل برای پرسیدن یعقوب وارد مشاجره شدم و ناخواسته با مشت به صورت شاهرخ زدم، اما قصد کور کردن او را نداشتم.

پس از اعترافات نوید، برادرش نیز مورد بازجویی قرار گرفت و او گفت که شاکی را کتک نزده است. یعقوب تبرئه شد، اما برادرش روانه زندان شد. با صدور قرار قانونی، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. شاکی در دادگاه حاضر شد و پس از طرح شکایت به دنبال قصاص شد.

متهم سپس در محل حاضر شد و در دفاع از خود گفت: اعتراف می کنم که درگیر مشاجره شدم و به عنوان شاکی او را کشتم اما می خواستم از برادرم حمایت کنم و فکر نمی کردم ضربه به چشم شاکی آسیب جدی بزند.

متهم بیان کرد: پزشکی قانونی اعلام کرد شاکیه قبل از حادثه دچار مشکل چشمی شده است. این مشکل ممکن است بر نابینایی او تأثیر گذاشته باشد. به همین دلیل از قاضی کمک می خواهم.

وکیل مدافع متهم بعداً از سوگندنامه او دفاع کرد و گفت که در صورت انتقام از چشم، آسیب ممکن است به مناطق دیگر سرایت کند، بنابراین برابری در قصاص رعایت نمی شود.

در نهایت با توجه به پرونده در پایان جلسه دادگاه بدوی به قصاص متهم را به اعدام محکوم کرد اما این حکم به دیوان عالی کشور ارسال شد و پرونده در شعبه هفتم دادگاه مختومه شد. . این محاکمه در 10 دادگاه کیفری استان تهران در حال برگزاری است.

در دومین جلسه رسیدگی به این پرونده، دادگاه به شاکی اعلام کرد که طبق اصول پزشکی قانونی، متهم نمی تواند نابینا باشد و نمی تواند قصاص شود. پس باید درخواست دیگری می کرد که متهم نپذیرفت و گفت: حاضرم از متهم انتقام بگیرم تا چشمش کمتر آسیب ببیند ولی نابینا شود. من فقط می خواهم او را ببینم. من با آنها دوست شدم و 11 هزار تومان از آنها طلب کردم، اما پولی به من ندادند. هر بار که به کارگاه آنها می رفتم از من می خواستند تا 10 روز دیگر به آنها سر بزنم. قبل از عید پیش آنها رفتم اما آخرین باری که برای جمع آوری پول به آنجا رفتم عصبانی شدم و با آنها درگیر شدم. در آن دعوا نوید با مشت به چشم چپم زد و من نابینا شدم. من درخواست غیرقانونی و غیر اخلاقی نکردم، فقط خواسته ام را می خواستم اما کورم کرد. چگونه می توانم متهمی را که باعث این درگیری شده و برادرش را ببخشم در حالی که هرگز نزد من نیامده و عذرخواهی نکرده است؟

نوبت متهم که رسید گفت: قبلا هم اعلام کرده بودم که قصد کور کردن شاکی را نداشتم، تا جایی که می دانم چند سال پیش چشم شاکی روشن شد و چشمش آسیب دید، وقتی او را زدم. دوباره چشمش درد می کند و بعد بینایی اش شاکی برای گرفتن انتقام از مرگ برادرم شکایت کرده است، در واقع علت نابینایی او آسیب دیدگی چشمش سال ها قبل بوده است، مدارک پزشکی موجود در پرونده نشان می دهد که چشم شاکی بوده است. در حال حاضر مجروح شده است.و چند درصد از بینایی او پس از مشت زدن من از بین رفته است؟

متهم همچنین با بیان اینکه چرا از مقتول عذرخواهی نکرده است، گفت: چندی پیش یکی از بستگان را نزد او فرستادم و از او خواستم آشتی کند اما او نیز حاضر به صحبت نشد. او رویارویی ما را نمی پذیرد، من حاضرم سازش کنم و عذرخواهی کنم. شاکی که از گفته های متهم به ستوه آمده بود، به قاضی گفت: من قبل از از دست دادن بینایی دو بار گواهینامه خود را تمدید کردم، چگونه می توان برای فردی که بینایی ندارد گواهی صادر کرد؟ این سخنان دروغ است و چشمان من سالم است و متهم آنها را کور کرده است.

[ad_2]

Adrienne Daniel

قهوه‌کار بسیار جذاب. دانشجو. محقق سفر. بت نوجوان آینده.

تماس با ما