واکنش مهاجران به مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا چین و روسیه مخالف هستند.

[ad_1]

عطاءالله مهاجرانی در روزنامه اعتماد نوشت: مذاکره با آمریکا نباید منع شود تا اگر بنا به دلایلی و در شرایط خاصی دولت یا دولت تشخیص دادند که مذاکره به نفع کشور و ملت است، نتوانند از آن فراتر بروند. دیواری که ساخته شده یا دیوار ممنوعه شکسته شده است.

خدا رحمتش کند، آیت الله شاهرودی رئیس قوه قضائیه وقت اعلام کرده بود که هرکس صحبت از مذاکره با آمریکا کند، محاکمه می شود! و اگر مستقیماً مذاکره کند متهم به بی توجهی به ارزش های انقلابی می شود. در ماه مه 1990، زمانی که در روزنامه الانتا مقاله ای با عنوان «مذاکرات مستقیم» نوشتم، جورج دبلیو بوش مؤدبانه ایران را برای گفتگو در مورد مسائل دوجانبه دعوت کرد.

موضع او با موضع ترامپ و پمپئو که شرایط مذاکرات را تعیین کردند، متفاوت بود، به این معنی که این مذاکرات به معنای تسلیم شدن در برابر شرایط آمریکا بود. بدیهی است که هیچ فرد فهیم و میهن دوست و انقلابی نمی تواند در برابر چنین فشار و سلطه ای سر تعظیم فرود آورد و نخواهد کرد. به عنوان مثال، زمانی که برخی از ایرانیان خارج از کشور پس از تهدید ترامپ، بیانیه‌هایی مبنی بر لزوم گفت‌وگو با آمریکا صادر کردند، من به‌عنوان نویسنده همان مقاله مستقیماً و صریحاً به این موضوع پرداختم که نه این تهدید را نمی‌پذیرم.

چند یادداشت:

اولا از نظر تئوریک نمی توان برای همیشه مذاکره را رد کرد. فرعون موسی (علیه السلام) در کنار رامسس دوم جنایتکارترین فرعون فراعنه مصر، مأموریت و رسالت الهی داشتند; روان صحبت کنید شاید چنین گفتگوی ملایم و صبورانه ای فرعون را تحت تأثیر قرار دهد.

ثانیاً، در مورد سفر مک فارلین به تهران، مذاکره با آمریکا قطعاً به نفع مردم ایران در شرایط سخت جنگی بود. برخی از تندروها و بنیادگرایان با افشای سفرهای مک فارلین در واقع به منافع ملی آسیب رساندند. اما معتقد بود که اصلاح طلب و انقلابی است و از قم حمایت می کرد.

سوم، در صورت سقوط صدام و در افغانستان، ایران با آمریکا در سطوح سیاسی، نظامی و امنیتی گفتگوهای مستقیم داشت. به عنوان مثال، وقتی مذاکره کنندگان ایرانی با مقامات نظامی و امنیتی آمریکا، شهید قاسم سلیمانی صحبت می کنند، چه نکات یا جزئیاتی را می توان در مورد مذاکرات بیان کرد؟ بدیهی است که مذاکره بدون شأن بالاترین مقامات نظام به ویژه رهبری امکان پذیر نبود.

چهارم: اگر آمریکایی‌ها در موقعیتی قرار بگیرند که ابتدا تحریم‌های غیرقانونی و ناموجه اعمال شده علیه ترامپ را لغو کنند و بتوانند اعتماد نسبی طرف ایرانی را جلب کنند. معایب یا کاستی های مذاکره چیست؟ مذاکره یک فرآیند است نه ثابت. طبیعی است که هیچ یک از طرفین پیشنهادها یا نظرات طرف مقابل را نپذیرند. مذاکرات طولانی در تاریخ دیپلماسی در واقع اسناد و نشانه های این روند است. مذاکرات ارجونه الروم امیرکبیر نمونه تاریخی این مذاکرات است.

میرزا تقی خان امیرکبیر از طرف دولت ایران مأمور مذاکره با دولت عثمانی شد. از سال 1258 تا 1262 هجری قمری با نمایندگان دولت عثمانی و همچنین نمایندگان روسیه و انگلیس در «ارزانه الروم» برای رفع اختلافات ایران و عثمانی مذاکره کرد.
در شرایط کنونی، آمریکا در خط مقدم مذاکرات سیاسی، منطقی و تبلیغاتی به رهبری ترامپ برای خروج از برجام قرار دارد. وقتی طرف ایرانی می گوید: آمریکا باید تضمین کند که دیگر بورژوا را آزاد نمی کند و طرف آمریکایی می گوید: ما نمی توانیم تضمین کنیم! این بیانیه آمریکا منقرض شده و نشان از ضعف موضع آمریکا در مذاکرات دارد.

همه می دانند که شرط اساسی مذاکره اعتماد به مواضع و سخنان طرف مقابل است. در هر صورت مذاکره یک روش است، چه در موقعیتی قابل استفاده باشد و چه نباشد. البته سایر اعضای بورژوازی به ویژه انگلیس و فرانسه حتی چین و روسیه همیشه در حال مذاکره مستقیم با آمریکا هستند، اگر این کار مناسب است پس چرا ایران از این وضعیت به نفع خود استفاده نمی کند؟ همانطور که می دانیم، میانجی ها همیشه از منظر منافع خود به این موضوع نگاه می کنند، حتی علاقه ای هم ندارند. . نباید به گونه ای عمل کرد که نماینده همسایه شمالی نقش مدیر خودخوانده بورژوازی را پیدا کند.

[ad_2]

Charlie Owens

تحلیلگر هاردکور طرفدار عمومی فرهنگ پاپ. خالق مادام العمر تنظیم کننده. اهل سفر. متخصص وب متعهد

تماس با ما