[ad_1]
در رفتن اغلب اوقات ما احتمالاً این تجربه را داریم، با نگاه کردن به چیزی معمولی، چهره هایی را می بینیم که روی ما رشد کرده اند، مثلاً شاخه ای از برق یا سیب. این پدیده روانی است.چهره پاریدولیاگفته می شود که انسان ها و حتی شامپانزه ها آن را طبیعی تجربه می کنند.
طبق گزارشات فرارو، اما اکنون، همانطور که دیدیم، «مورد» تنها ویژگی لحظه ای نیست که با چهره ای وهمی مواجه می شویم. یک مطالعه جدید نشان داده است که ما سن، احساسات و جنسیت را در این چهرهها میبینیم و به طرز عجیبی، اکثریت تقریباً اتفاقاً به این چهرهها به عنوان چهرههای مردانه نگاه میکنند.
جسیکا تابرت، محقق روانشناسی در دانشگاه کوئینزلند، میگوید: “هدف از مطالعه ما این بود که بفهمیم آیا الگوهای صورت پارودیلیا میتوانند سیگنالهای اجتماعی مانند سن و جنسیت را که به طور معمول منتقل میشوند، منتقل کنند.” نتایج نشان می دهد که تغییر قابل توجهی در درک جنسیت وجود دارد، زیرا چهره های بیشتری به عنوان مرد و زن دیده می شوند.
محققان 2 شرکت کننده را برای یک آزمون آنلاین انتخاب کردند و از آنها خواستند که بیش از 3 عکس از چهره ها را که تیم از اینترنت و همچنین مجموعه های شخصی آنها ارائه کرده است، ارائه دهند. از شرکت کنندگان خواسته شد که به تصاویر نگاه کنند و در صورت امتیاز صفر تا 2، آنچه را که می بینند بگویند. همچنین گفته میشود که آنها چهره، بخشهایی از ویژگیهای خود، از جمله سنی و جنسیت محدود را بهعنوان «مرد»، «مونث» یا «خنثی» شناسایی کردهاند.
برندگان خاطرنشان کردند که متقاضیان اغلب چهره های جوان یا کودکان در عکس ها داشتند. سایر نتایج مرتبط از نظر احساسات کاملاً متفاوت بودند، به طوری که 1٪ از تصاویر به عنوان شاد، 3٪ به عنوان تعجب، 5٪ به عنوان خنثی، و 5٪ به عنوان عصبانی در نظر گرفته شده است. چهره های کمتری که به عنوان نشانه های اندوه، ترس یا اندوه درک می شوند. اما چیزی که واقعاً توجه محققان را به خود جلب کرد این بود که جنسیت درک شده از این چهره ها به سمت «مرد» تغییر کرده است. این تیم در مقاله جدیدی نوشت: “میزان این تفاوت جنسیتی قابل توجه بود.” درصدی از چهره های خیالی در تصاویر مرد بودند، در حالی که تنها 3 درصد از افرادی که امتیاز تصویر را داشتند زن بودند.
تصورات نیشکر مانند این بسیار رایج است آنها مصادف با زمانی هستند که مغز رسانه هایی را که ما می بینیم و درک می کنیم اختراع می کند. معمولاً ما از این رسانه ها برای درک چیزهایی استفاده می کنیم که بسیار خوب هستند، اما گاهی اوقات اشتباه می کنیم – مانند دیدن چهره هایی که واقعاً وجود ندارند. تابرت میگوید: «میدانیم وقتی چهرهها را در اشیا میبینیم، این توهم توسط موهبت مغز انسان ایجاد میشود که واقعاً به حالات چهره اختصاص دارد، بنابراین در تئوری، Peridolia مغز را فریب میدهد. اما اکنون شواهدی داریم که نشان میدهد این محرکها توسط ابزارهای پیرامونی در ادراک و هویت اجتماعی وسایل جانبی تحریک میشوند، بنابراین میتوانیم از چهره پارودیلیا برای شناسایی مناطق خاص استفاده کنیم.
اما دلیل ادراک غم که باعث می شود چهره ها به جای زن و مرد ظاهر شود چیست؟ محققان در جستجوی پاسخی برای این سوالات بوده اند. آنها بیشتر آزمایشها را انجام میدهند تا دریابند آیا میتوان از این قند برای نشان دادن معنای جنسیت استفاده کرد، که دلیل نگاه کردن به چیزها یا چیزهایی است که از نظر بصری مردانه در نظر گرفته میشوند. آنها همچنین تصاویر را دوباره آزمایش کردند، اما در مقیاس خاکستری، تا ببینند آیا رنگ ها ممکن است بر تفاوت های جنسیتی تأثیر بگذارند یا نه. اما هیچ یک از این عوامل نتوانسته اند آنچه را که محققان یافته اند توضیح دهند.
علاوه بر این، این تیم شکلهای مبهم صورت انسان را بر اساس جنسیت ایجاد کردند تا بررسی کنند که آیا شرکتکنندگان در صورت نارضایتی از جنسیت، بیشتر به مفهوم «مرد» پاسخ میدهند یا خیر. اما این آزمون یک زن کوچک را نیز در سوگاری نشان می دهد و این فرضیه را رد می کند. در نهایت، آنها محاسبات مدلسازی را بررسی میکنند تا مشخص کنند آیا ویژگیهای خاص – مانند چهرههای زاویهدار به جای منحنیها – میتواند منجر به تعصب جنسیتی شود یا خیر. اما تیم کشف کرد که اگرچه ویژگی های بصری ممکن است برخی از انواع را توضیح دهد، اما قادر به توضیح همه آنها نیستند.
این بدان معنی است که ما هنوز متقاعد نشده ایم که چیزی محقق شده است، اما محققان پیشنهاداتی را ارائه می دهند. او در مقاله خود می نویسد: «این احتمال وجود دارد که این شبهه منشأ مفهومی یا کلامی باشد، به این معنا که جنسیت مرد در روابط اجتماعی از پیش تعیین شده است. یعنی ادراک در ابتدای مفهوم «مردانه» همین است. فرضیه دیگر این است که جنسیت مذکر برای مورد از قبل تعیین شده است، اما جزئیات بصری دیگری نیز وجود دارد (مانند مارمولک، ابروهای برافراشته، ابروهای کوتاه شده). در واقع تلقی از چهره زنانه ما با چنان ویژگی که فقدان آن به معنای پیش فرض جنسیت مذکر است. این به خودی خود سؤالات جالب دیگری در مورد چگونگی امکان تعاملات اجتماعی با درک تعامل بصری ایجاد می کند. ناگفته نماند که این تحقیق در نشریه معتبر PNAS منتشر شده است.
منبع: Sciencealert
ترجمه: مصطفی جرفی-فرارو
[ad_2]