[ad_1]
در رفتن گزارش خبرگزاری ملی از راهبرد جدید کشورهای عربی در قبال ایران در خلیج فارس در جریان خروج نظامی آمریکا از منطقه و مذاکرات جاری هسته ای در وین و به ویژه گروه کشورهایی که برای این کار تلاش می کنند، فاش کرد. در تحولات منطقه ای، فاصله گرفتن از شرکای سنتی مانند آمریکا، کاهش تنش ها و تعامل با تهران و پرهیز از هرگونه تنش در منطقه از سوی بازیگرانی مانند اسرائیل در مقابل اسرائیل و آمریکا.
نشنال می نویسد: «به نظر می رسد کشورهای عرب خلیج فارس دیگر روی شرکای به اصطلاح استراتژیک خود در موضوعات مهمی مانند نوع تعامل با ایران سرمایه گذاری نمی کنند. این کشورها به جای اینکه منتظر اقدامات و تصمیمات قدرت های بزرگ باشند که گاه بدون مشورت و مشورت آنها اتخاذ می شود، به دنبال مشارکت فعال در مسائل مهم سیاست خارجی خود هستند.
به گزارش فرارو، در شرایط کنونی روند مذاکرات ایران و قدرت های جهانی در وین به مرحله حساسی رسیده است. علاوه بر این، اعضای شورای همکاری خلیج فارس به رهبری امارات و عربستان سعودی رویکردی در سیاست خارجی را دنبال می کنند که عمدتاً عملگرایانه است (به ویژه در مورد ایران).
در همین راستا، سفر هفته گذشته محمد بن سلمان به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و صدور بیانیه های مشترک با این کشورها جلوه عینی این سیاست عمل گرایانه است. بن سلمان در این سفر تلاش کرد دیدگاه های خود را در مورد روابط دوجانبه با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و همچنین بحران های منطقه ای در عراق، لبنان، سوریه و یمن توسعه دهد. در عین حال، سفرهای اخیر مقامات ارشد اماراتی به ترکیه و ایران نشان داد که واقع گرایی سیاسی به تغییرات قابل توجهی در روابط بین کشورهای عرب خلیج فارس و همسایگان غیر عرب آنها منجر شده است. در همین حال، اعراب روابط خود را با اسرائیل (بر اساس عهد ابراهیم) بهبود بخشیده اند.
انور قرقاش وزیر امور خارجه امارات در جریان اجلاس اخیر امنیتی امارات متحده عربی در واشنگتن بر ضرورت پرهیز از هرگونه خلاء (امنیتی) و ایجاد تنش با دشمنان و نیروهای رقیب تاکید کرد. وی بر توسعه و شکوفایی اقتصادی به اندازه امنیت و ثبات تاکید کرد. البته پیام او در این زمینه واضح بود: امارات رویکرد متفاوتی را برای توسعه و پیشرفت در پیش گرفته است. از سوی دیگر این رویکرد نمودی از رویکرد رایج بیشتر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در قبال روابط با کشورهایی مانند آمریکا، چین و هند بود.
انور قرقاش در جریان سخنرانی خود به ماهیت در حال تحول روابط آمریکا با کشورهای عرب خلیج فارس در چهار دهه گذشته اشاره کرد. به عنوان مثال، در سال 1980، واشنگتن دکترین کارتر را پذیرفت که به کشور اجازه می داد از نیروی نظامی برای حفظ منافع خود در خلیج فارس استفاده کند. این رویکرد به طور گسترده در واکنش به تهاجم شوروی به افغانستان در سال 1979 اتخاذ شد. در آن زمان، جیمی کارتر، رئیس جمهور ایالات متحده، این حمله را تهدیدی جدی برای حمل و نقل نفت و آزادی حرکت در خاورمیانه می دانست.
در این زمینه، انور قرقاش استدلال کرد که باید به شدت از درگیریهای بزرگ مربوط به ایالات متحده در خاورمیانه اجتناب کرد. وی به ویژه خاطرنشان کرد که دخالت آمریکا در بحران هایی مانند بحران عراق به نفع هر دو طرف نیست.
انور قرقاش به ویژه تأکید کرد که ایالات متحده متحد قوی و استراتژیک امارات خواهد بود و از ایجاد خلأ (امنیتی) در خاورمیانه که توسط عراق ایجاد شده و توسط داعش استفاده می شود، خودداری کرد. یکی از مهم ترین اقدامات و سیاست هایی که واشنگتن می تواند برای تضمین صلح و ثبات در خارج از کشور اتخاذ کند.
به گفته انور قرقاش، اکنون وارد دوران مدیریت بحران و حل منازعه شده ایم که در آن اولویت ابتدا برقراری آتش بس و سپس جستجوی راه حل های سیاسی و اتخاذ تصمیمات کلان سیاسی است. در این زمینه میتوان به نمونههای مشخصی مانند توافق ابراهیم، گفتوگوی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس با ترکیه و سفر اخیر مقامات اماراتی به سوریه و ایران اشاره کرد.
از این منظر، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نمیخواهند بر احیای توافق هستهای ایران (برجام) تمرکز کنند تا مذاکرات هستهای کنونی در وین با شکست مواجه شود. با این حال، او نگران است که تنش های فزاینده بین ایران، اسرائیل و ایالات متحده ممکن است عواقب جدی برای آنها به ویژه در حوزه امنیتی و افزایش اقدام نظامی مستقیم داشته باشد. این توضیح می دهد که در واقع کشورهای عربی خلیج فارس در تلاشند تا مبادلات خود با ایران را کاهش دهند. گویی تنش بین ایران و عربستان یا امارات و ایران و همچنین بین امارات و ترکیه در حال کاهش است. این تحرکات سیاسی نشان می دهد که کشورهای عرب خلیج فارس مشتاق هستند تا از تنش های فزاینده دور شده و بحران را مدیریت کنند و به صورت مشارکتی جای درگیری و درگیری را بگیرند.
با این حال، در مورد موضوع هسته ای ایران، آینده تا حد زیادی پیچیده است. در این زمینه، یکی از گزینه های ممکن برای معادله بورژوازی این است که معاهده باید به شکل اولیه خود بدون هیچ تغییری از جمله مسائلی مانند توان موشکی و ضربه، دوباره برقرار شود. در خاک ایران. نگیرید در چارچوب مذاکرات جاری در وین، ایرانی ها تاکید کرده اند که برای دستیابی به توافق عجله ای ندارند. تهران همچنین تاکید کرده است که می تواند بدون انرژی هسته ای زندگی کند.
این در حالی است که ایران بر لغو تمامی تحریم های اقتصادی علیه این کشور تاکید کرده است. بعید است که دولت بایدن این موضوع را بپذیرد، اگرچه تمایلی به رد کامل مذاکرات وین ندارد. با این حال، اگر قرار است مذاکرات وین به هم بخورد، باید این سوال را مطرح کرد که آیا این میتواند به شکاف بین دولتهای غربی یا چین و روسیه و غرب منجر شود؟ البته این احتمال وجود دارد و دولت بایدن نیز از این موضوع آگاه است و تلاش می کند با اروپایی ها رایزنی کند تا بتوانند از توان خود برای مقابله با سایر بحران ها مانند اقدام نظامی احتمالی روسیه در اوکراین استفاده کنند.
در این شرایط و در شرایطی که غرب آرام آرام به سمت معادلات هستهای ایران پیش میرود و تهران نیز در تلاش برای ایجاد شکاف بین اروپا و آمریکا بر سر موضوع هستهای خود است، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس واقعگرایی سیاسی را در پیش گرفتهاند. و همین کشورها با کاهش تنش با ایران که در منطقه است، به طور عینی تری سعی در حفظ ثبات منطقه و جلوگیری از بحران های بزرگ آینده دارند.
در این زمینه، همکاری و رایزنی های همه جانبه بین منطقه و کشورهای ایران، دستور کار جدی اعراب خلیج فارس برای پرهیز از پیامدهای ناخوشایند ایجاد بحران احتمالی در منطقه است و در عین حال نشان می دهد که این کشورها متکی هستند. کاملا بر عهده شرکای خود آنها مانند ایالات متحده در منطقه بسیار متفاوت هستند و نمی خواهند قربانی تنش های احتمالی آینده خود در خاورمیانه شوند.
[ad_2]