[ad_1]
محمد مهاجری ما در مورد وضعیت حقوقی شورای اولیا صحبت نمی کنیم. اگرچه بسیاری از وظایف این شورا را جدی می دانیم، اما قانوناً لازم است اصل وجودی شورای اولیا به رسمیت شناخته شود و قداست آن حفظ شود. اما نباید به والدین انتقاد کرد که رفتار مشکوک شورا را نادیده می گیرند.
وقتی مقام معظم رهبری انتقاد از خود را بیگناه میدانند و بهعلاوه گهگاه صراحتاً از نهادهایی که به فرمان شخصی خود منصوب میشوند (مانند صدا و سیما) انتقاد میکنند، نظارت دقیق بر شورای اولیا فایدهای ندارد. اما امام و مقام معظم رهبری به دلایل موجه همواره بر حفظ جایگاه و احترام این شورا تاکید داشته و البته هر از چند گاهی (به ویژه از سوی امام) مورد انتقاد قرار گرفته اند.
در این مقاله نیز همان مشی رهبری انقلاب با این تخصیص مورد توجه قرار گرفته است که شورای نگهبان دغدغه حقوق ملت در عرصه انتخابات (مجلس، ریاست جمهوری و خبرگان) را دارد و احتمال سوء استفاده از آن وجود دارد. این حق، نقد باید مضاعف شود.
در نهایت حمایت رهبرانقلاب از شورای نگهبان لزوماً به معنای حمایت بی قید و شرط و بی قید و شرط از دفاع از مستثنیات آن نیست. هر چند خود برخی از اعضای سابق شورای نگهبان از برخی اقدامات وی انتقاد کرده اند. به عبارت دیگر هرگاه کارشناسان کار شورایی را مشاهده کنند که در آن شبهه عدم صلاحیت وجود دارد، آن را نقد می کنند.
بخشی از انتقادات به ماجرای رد صلاحیت نامزدها مستقیماً مربوط به اعضای شورای اولیا نیست بلکه به دلیل اشتباه در قانون اساسی است. به عنوان مثال، شورای اولیا به هیچ شخص یا سازمانی پاسخگو نیست (البته مقام معظم رهبری نیز مسئولیت جلسه خبرگان را بر عهده دارند). مثلاً اینکه گفته شود قانونگذاران محترم شورای نگهبان «عادل» هستند، این سؤال را بی پاسخ نمی گذارد. چه بسیار افرادی که رد صلاحیت شده اند که آن ها نیز عارف «عدالت» محسوب می شوند.
نکته دوم اینکه مشخص نیست شورای اولیا جزئی از قوه مقننه است یا جایگاهی چند جانبه دارد. علاوه بر این، مشخص است که آیا شورای اولیا یک نهاد حقوقی-قضایی است یا اینکه دارای شهرت سیاسی است یا اگر فردی خود را «فریب خورده» و «مظلوم» با تصمیم شورای اولیا بداند باید تحت تعقیب قرار گیرد. نه .
موضوع دیگر ترکیب شورای اولیا وکلای دادگستری است که 50 درصد در این شورا نقش دارند. مقایسه ترکیب اعضای دوره اول شورا نشان می دهد که اکثر فقها از چهره های شناخته شده در جامعه علمی، حقوقی و قضایی بودند، اما به تدریج از آن ویژگی ها فاصله گرفتند. بله، اما مهم است. افکار عمومی – به ویژه کارشناسان و نخبگان – جذب این افراد شده است.
این موضوع از آن جهت حائز اهمیت است که رویکرد شورای نگهبان به عنوان رای نهایی نباید آنقدر جنجالی باشد که جامعه حقوقی کشور دستخوش «انتقال» جدی شود. در قوه قضائیه اگر تصمیمی در دادگاه بدوی صادر شود، دادگاه تجدیدنظر پیش فرضی برای تجدیدنظرخواهی در آن دادگاه دارد و در صورت ادامه اعتراض محکوم علیه به دیوان عالی کشور شکایت می کند که اعضای آن از قضات مجرب هستند. در جامعه حقوقی و قضایی. و معمولا کمتر بحث برانگیز است. اما در مورد شوراهای اولیا چنین فرآیندی صورت نمی گیرد.
می توان گفت در برخی از کشورها دادگاهی به نام «دادگاه قانون اساسی» وجود دارد که حرف آخر را می زند و رای آن قابل اعتراض نیست. این یک واقعیت است اما دشوار به معنای غیرممکن نیست.
در واقع، مدیر اجرایی انتخابات، یعنی شورای اولیا، اگر کار چاپ نرخ و ساخت مهره های انتخاباتی به شورای اولیا سپرده شود، عملاً نیازی به وزارت کشور نیست.
در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، دکتر. رد صلاحیت علی لاریجانی تفاوت چندانی با موارد مشابه در گذشته ندارد، اما تفاوت آن در این است که این بار شورای اولیا باید با فردی که به اصطلاح از شورای اولیا جان سالم به در برده و بالاترین مسئولیت ها را بر عهده دارد، بپردازد. از کشور. و نسبت به سایر اعضای شورای اولیا نجیب تر است. علاوه بر این، دستش به حشرهای رسیده است که اگرچه تکرار میشود، اما اکنون به شکل یک ساختگی ظاهر شده و اطلاعات غلطی از آن به عنوان یک کفش نشان داده شده است.
لاریجانی برکناری را تصمیمی سیاسی فراتر از اختیارات و مشارکت شورای اولیا می داند و عملا شورا را به چالش کشیده است. می دانیم که آقای کدخدایی سخنگوی سابق شورای اولیا به دلیل سوالات مکرر از سمت خود استعفا داد تا مجبور به پرداخت هزینه بیشتری شود. مطمئناً برخی دیگر از اعضا تحت فشار مشابهی هستند. این فشار و عدم پاسخگویی به آن می تواند شورای اولیا را تضعیف کند. این شیب است که “وضعیت فعلی” شورا را به چالش می کشد.
[ad_2]