[ad_1]
روزنامه شرق نوشت:
یکی از منابع قضاوت های اغراق آمیز مثبت یا منفی درباره اکبر هاشمی رفسنجانی، بالا بردن انتظارات تاریخی از او و خلق هاشمی انتزاعی با قدرت بی حد و حصر، اطلاعات بی حد و حصر و مکانی منحصر به فرد و بی نظیر است.
طبیعتاً با ایجاد این مکان می توان همه موفقیت ها را به او نسبت داد و همه شکست ها و مشکلات را به گردن او انداخت; اما در واقع چنین هاشمی از بیرون وجود نداشت.
هاشمی اگرچه هوش، سرعت عمل و مهارت های مؤثر در سیاست نسبتاً بالایی داشت، اما تفاوت چندانی با دیگران نداشت که به تنهایی بتواند آینده کشور را تغییر دهد یا از اتفاقاتی که نیازمند فضای عمومی است جلوگیری کند. باید از او انتظار داشت که در حد توان و توانایی خود عمل کند.
اگر این سوال مطرح شود که چرا هاشمی در جریان مصادره سفارت آمریکا سکوت کرد و در زمان امام تایید شد؟ لازم به ذکر است که سفارت در زمان تسخیر در سفر زیارتی بود و اثری نداشت و پس از نامه نگاری امام به «انقلاب دوم» عملاً جایی برای انتقاد عمومی باقی نماند.
در چنین شرایطی فردی مثل شهید بهشتی که از هاشمی عالمتر، لطیفتر و باتجربهتر بود، اوضاع و فضای جامعه را دید که از تسخیر سفارت حمایت می کرد. در آن فضا، صرف نظر از شرایط، از فردی در جایگاه هاشمی انتظار می رود که به عنوان مهندس بازار عمل کند و جایگاهی داشته باشد. این به دلیل تفاوت سال، سابقه اجرایی، جهان بینی، نوع ارتباط با امام و تفسیر خاستگاه سیاسی تجارت هاشمی است. لازم به ذکر است که فضای انقلابی کشور در آن زمان به گونه ای بود که حتی برخی از اعضای برجسته نهضت آزادی مانند مهندس صاحبی از سیاست مهندس بازرگان دور ماندند و به انقلابیون پیوستند.
اگر این سوال مطرح شود که چرا هاشمی درباره فوت مرحوم لاهوتی؟ [پدر دامادهایش]”او ساکت بود؟” قضاوت و پرسش مستقل از فضای خشمگین آن زمان کشور و فضای کشتارها و کشتارهای کور توسط گروهک هاست. مسائلی وجود داشت که خشم این گروه را برانگیخت و کشوری را که بخشی از آن در اشغال عراق بود، تهدید به فروپاشی کرد.
در چنین سناریویی، هاشمی، دوست صمیمی و پدر دو عروسش، می تواند نظام امنیتی و قضایی را که پس از 7 تیر و 7 شهریور متزلزل شده بود، به چالش بکشد و اگر چنین می کرد آیا متهم نمی شد. از تأثیرگذاری بر شخص و خانواده او امروز؟
اینکه هاشمی با شنیدن خبر کشته شدن لاهوتی لحظاتی بی اختیار گریه کرد، با جمعی از نمایندگان تندرو مردم مواجه شد که نشان از شدت خشم و شور جامعه آن زمان دارد. نیروی انقلابی اما از رئیس مجلس در آبان 81 چه انتظاری باید داشت؟
«آیا هاشم پس از فتح خرمشهر به جنگ پایان میداد؟» هاشمی در خرداد 1361 در چه جایگاه و چه میزان تجربه، دانش و مهارت نظامی در مقابل فرماندهان ارتش و سپاه ایستاد؟ دلایل امام و سایر مسئولین و واکنش به مقام فرماندهی که هاشمی توانست آن را پرورش دهد و به دست آورد چه بود؟ هاشمی در اوایل دهه 1970، چپ را از عرصه های رسمی سیاسی اخراج کرد؟ اسناد تاریخی نشان می دهد که حذف ایدئولوژی چپ به جای نظارت تحریمی، نتیجه ناهماهنگی اعلامیه ها و نقش های تند این گروه با فضای کنونی جامعه بوده است.
طبیعتا فضای پس از جنگ در ایران که با ایجاد بحران داخلی به دنبال تنش زدایی با جهان خارج بود، پیشنهاد اتحاد با صدام در جنگ با آمریکا و یا حفظ تنش با عربستان را نپذیرفت. مخالفت با خصوصی سازی و جریان سرمایه. به استثنای چهره های چپ رده دوم و سوم، چهره های درجه یک این گروه که تایید شد، حتی در بین 30 نماینده برتر تهران هم نمی گنجد و هاشمی بارها از ارشدان چپ فراخوان می داد. اما سخنان او به اندازه پیام رای مردم در انتخابات مجلس چهارم و پنجم که منجر به تغییر تفکر چپ و تولد اصلاح طلبان شد، تاثیرگذار نبود.
[ad_2]